علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

کتاب » ابلیس دشمن قسم خورده» توسط بوستان کتاب، تجدید چاپ شد!

Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎

مشخصات کتاب:

نام: ابلیس دشمن قسم خورده  مولف: علی محمدی آشنانی، مرکز تدوین: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ، ▪ ناشر: موسسه بوستان کتاب قم

نوع جلد : شومیز قطع کتاب : رقعی  وزن کتاب :    190 زبان کتاب : فارسی  دوره چاپ : پنجم قیمت: پشت جلد : ٢٨٠٠٠ ریال. قیمت : ٢٣٨٠٠ ریال.

 اصل کتاب ابلیس، دشمن قسم خورده، مدخل «ابلیس» از دائرة­المعارف قرآن کریم است که با ویرایشی نو و مطالبی افزون، بدین صورت منتشر شده­است.

چکیده کتاب:

انسان در مسیر هدایت و پرواز از خاک تا خدا با دشمنان درونی و بیرونی بسیاری مواجه است که به صورت های گوناگون به دشمنی می پردازند، مادر همه این دشمنان «ابلیس» است. او کانون همه شرارت ها و منشأ تمامی لغزش هاست، وی دشمنی است که دایماً عقیده و عمل انسان را تهدید می کند و حتی در حال عبادت نیز از وسوسه، دست برنمی دارد. وظیفه انسان، مبارزه با «ابلیس» است، برای این کار باید از وی و شیوه های اغواگری اش، شناخت کامل داشت.

کتاب حاضر با همین هدف، درباره این موضوعات، روشنگری کرده است: ابلیس و شیطان، ویژگی های ابلیس، ابلیس و پیامبران، عوامل کامیابی ابلیس، راه های مقابله با ابلیس، فلسفه آفرینش ابلیس، مرگ ابلیس.

خلاصه مطالب کتاب
به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی، موضوع ابلیس نزد ما،  پیش پا افتاده است و اعتنای درخوری به آن نمی­ کنیم؛ جز آنکه گاه، او را لعنت کرده و یا از شرّ او به خدا پناه می­بریم؛ بدون آنکه بر اساس آیات قرآنی، دربارة این موجود شگفت ­آوری که از حواس ما پنهان است، ولی در عالم انسان تصرف عجیبی دارد، فکر کنیم. او کانون همة شرارت­هاست و دشمنی است که دائماً عقیده و عمل انسان را تهدید می­کند و حتی در حال عبادت نیز از وسوسه دست برنمی­دارد. برای مبارزه با چنین دشمنی، باید شیوه های اغواگری او را شناخت.

کتاب حاضر، با همین هدف تألیف شده و بر اساس آیات قرآن، شناختی موجز و در عین حال کامل از ابلیس ارائه می­ دهد. برخی موضوعاتی که از آنها در کتاب سخن رفته، عبارتند از: نام و القاب ابلیس، نژاد و لشگر و حزب او، پیشینة او در ادیان و مذاهب، ماهیت و ویژگی­ها و صفات ابلیس، اهداف و شیوه­ های اغواگری، عوامل کامیابی او، اندرزهای ابلیس، راه­های مقابله با او، محدودیت­های فعالیت ابلیس، همراهی مداوم با انسان و فرجام او و یارانش.

  وجود ابلیس:

وجود ابلیس و شُرور دیگر، به خودی خود برای انسان خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هر چیز، به نوع واکنش انسان در برابر آن بستگی دارد؛ پس وجود ابلیس در صورتی که از او پیروی شود، شرّ و در صورت مخالفت با او، موجب خیر و سبب تعالی است.

 ماهیت شیطان:

دانشوران در این که ماهیت و حقیقت ابلیس از چیست، بر یک نظر نیستند؛ اما مجموع آرا، در قالب سه دیدگاه قابل تنظیم است:

1- از جن: شیخ مفید، شیعه را بر این رأی دانسته و فخر رازی آن را به معتزله نسبت داده­است. صاحبان این رأی، افزون بر برخی روایات، ادله­ای از قرآن کریم ذکر می­کنند، از جمله آیه: «فسجدوا إلاّ إبلیس کان من الجن...» (کهف/50).

2- از ملائک: صاحبان این دیدگاه به ظاهرِ آیاتی مانند «و إذ قلنا للملائکة أسجدوا» (بقره/34) تمسک کرده و گفته­اند اگر ابلیس از ملائک نبود، فرمان الهی شامل او نمی­شد و می­توانست به این بهانه از سجده سر باز زند.

3- از ملائک ممسوخ: بر اساس این دیدگاه، ابلیس در ابتدا از ملائک بود، اما پس از نافرمانی، مسخ و از جنیان شد، صاحبان این رأی آیه «کان من الجن» را به معنای (صار من الجن) گرفته­اند.

از بررسی مجموع ادلّه و روایات بر می­آید که ابلیس از جن بوده، ولی بدلیل فراوانی عبادت، در جایگاه قدسی ملائک قرار داشته، از همین رو امر به سجده، او را نیز در بر گرفته است.

ابلیس در روایات، بنیان­گذار بسیاری از عقاید باطل و اخلاق و اعمال زشتی چون: کفر، قیاس، حسد، دروغ­گویی، آوازه­خوانی، همجنس­گرایی و اعتراض به خداوند معرفی شده است. خداوند در قرآن، بارها در مورد دشمنی ابلیس با انسانها، هشدار داده و به دوری­جستن از او فرمان داده است.

بر اساس تصریح آیات قرآن، ابلیس، ذریّه و فرزندانی دارد که به او در فریب انسان یاری می­رسانند از جمله در آیه 50 سوره کهف. او با کمک دستیارانش، از آغاز تا پایان حیات آدمی، به طور دائم اقدام­های خصمانه­ی گمراه­سازی را پی می­گیرد، بلکه براساس آیه­ی «و من یعشُ عن ذکر الرحمن ... فهو له قرین» (زخرف/36)، ابلیس و شیاطینِ تحت امر وی، در برزخ و بلکه در قیامت هم همراه انسان خواهند بود.

وجود ابلیس و شُرور دیگر به خودی خود برای انسان خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هر چیز، به نوع واکنش انسان در برابر آن بستگی دارد؛ پس وجود ابلیس در صورتی که از او پیروی شود، شرّ و در صورت مخالفت با او، موجب خیر و سبب تعالی است.  

گستره و محدودیت فعالیت شیطان:

قرآن کریم در آیات بسیاری، تأثیر ابلیس و یارانش را بسیار محدود و مکر و حیله ­ی او را ضعیف دانسته است: «إنّ کید الشیطان کان ضعیفا» (نساء/67). این محدودیت از جهات گوناگون است: 1- در عرصه تکوین و آفرینش هیچ نقشی ندارند؛ 2- بر عوالم غیب و اخبار پنهان، نمی­ توانند آگاهی یابند؛ ­3- از انجام هرگونه تصرف و اخلال در وحی و عزم انبیاء ناتوانند؛ 4- هیچ­گونه سلطه­ای بر بندگان خداوند ندارند.

راه های فریب ابلیس:

شیطان برای تحقق مهم­ترین هدف خود که انحطاط انسان و انحراف او از صراط مستقیم، راهکارهایی دارد؛ از جمله: بازداشتن از یاد خدا بویژه نماز (مائده/91)؛ سرگردانی و به تردید افکندن (انعام/71)؛ تسهیل گناه (محمد/25)؛ گسترش فساد و ترویج فحشا و منکر (نور/21)؛ القای سخنان زیبا و فریبنده (انعام/112)؛ جایز دانستن ربا (بقره/275)؛ ترساندن (آل­ عمران/175) و...

راه­های مقابله با شیطان:

قدرت شیطان، محدود است و بر اساس آیات قرآن، از این راه ها می­توان با او مقابله کرد:

  • اخلاص: مخلِص بودن، نقطه­ی آغاز راهی است که در صورت تداوم، به مخلَص بودن می­انجامد و شیطان هم خود، اعتراف به عدم توانایی در فریب این گروه کرده است.
  • ایمان و توکل (نحل/99)
  • ذکر: یاد خدا در قلب و جاری ساختن نام او بر زبان، ابلیس را دور می­سازد. بر اساس روایات، سخت­ترین عمل بر شیطان، سجده در برابر خداوند است و گفته شده که خواندن سوره­ی توحید و قدر، پیش از برآمدن آفتاب، آدمی را در برابر شیطان حفظ می­کند.
  • تقوا (اعراف/201)
  • استعاذه: پناه­بردن به خدای یگانه (اعراف/200 و...)
  • تضّرع به درگاه خداوند: پناه­خواهی که از قلبی شکسته برخیزد و با چشمی گریان همراه شود بدون تردید، انسان را در برابر شیطان حفظ می­کند.
  • پاکیزگی و طهارت (انفال/11)

فرجام ابلیس:

تفسیر المیزان، نهایت کار ابلیس را هنگام برپایی حکومت مهدی(علیه­السلام) دانسته اما برخی دیگر، پایان حیات او را مقارن پایان حیات آدمیان بر روی کره­ی خاکی دانسته­اند.

فرجام ابلیس و یاران او و جایگاه نهایی آنها، فروافتادن در دوزخ خشم الهی است که خداوند آن را در سوره­ی ص آیات 84 و 85 بیان فرموده است.

اخلاص: خود شیطان، اعتراف به عدم توانایی در فریب این گروه کرده است.

کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده»، وظایف انسان‌ها در مبارزه با ابلیس را برای آشنایی موحدان، روشنگری کرده است. ایبنا نوشت: کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده» نوشته علی محمدی آشنانی، تهیه شده توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مرکز فرهنگ و معارف قرآن، از سوی موسسه بوستان کتاب تجدید چاپ شد.

شناخت «مبدا» و «معاد»، و «راه» و «راهنما» اگرچه اصول هدایت بشر را سامان بخشیده است، ولی امر هدایت هرگز بدون شناسایی «موانع، چالش‌ها و دشمنان» کامل نمی‌شود؛ زیرا پیمودن راه سعادت و رسیدن به مقام قرب و جایگاه بی‌همتای خلیفةاللهی برای بیش‌تر جهانیان، بدون شناخت چالش‌ها و موانع با دشواری‌های بسیار مواجه، بلکه ناممکن است. از این نظر، بخش مهمی از کتاب‌های آسمانی و آموزه‌های وحیانی به «دشمن‌شناسی» و «آسیب‌یابی» اختصاص یافته است. ضرورت دشمن‌شناسی آن‌گاه آشکارتر می‌شود که توجه کنیم وجود انسان، چند ساحتی بوده، ممکن است در صورت غفلت یا تغافل، دشمن از برخی تمایلات درونی و لایه‌های وجودش به صورت ابزاری خطرناک در تهاجم بر ضد خود وی استفاده کند.

بر اساس مطالب کتاب، دشمن‌شناسی در حوزه معارف ضروری انسان متعهد، صرفا آموختن یک سلسله آموزه‌های نظری نیست، بلکه در جنبه عملی، تهذیب و وارستگی و رفتن و شدن انسان نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. شاید به همین جهت امام صادق(ع) یکی از 10 معرفتی را که خداوند بر آدمیان ضروری ساخته، شناخت ابلیس و آن چه از ذات و دستیاران وی برمی‌خیزد، معرفی کرده و امام کاظم(ع) نیز واجب‌ترین مجاهدت را جهاد در برابر وی دانسته است. دشمنان گوناگون انسان، نه همگونند و نه همگن عمل می‌کنند. بر این اساس، شناخت هریک از آنها ضرورت دارد؛ ولی در میان دشمنان، شناخت ابلیس ضروری‌تر است؛ زیرا ابلیس کانون همه شرارت‌ها و منشا همه لغزش‌ها و مایه همه پلیدی‌ها و عامل تمام خطاهاست. به تعبیر امام سجاد(ع) اگر شیطان آدمیان را از اطاعت خداوند باز نمی‌داشت، هیچ‌کس به گناه و بزهکاری نمی‌پرداخت و اگر ابلیس باطل را در چهره حق مجسم نمی‌کرد، هیچ انسانی به گمراهی نمی‌گرایید. توجه به ویژگی، توانایی و عمق دشمنی ابلیس با انسان نیز ضرورت بازشناسی او را بهتر تبیین می‌کند. برابر روایات، ابلیس از آغاز ولادت تا پایان حیات، روز و شب حتی آن‌گاه که آدمی به خواب می‌رود، از وی دست برنمی‌دارد تا به هدف شوم خویش دست یابد. به گفته «ابن‌معاد» با توجه به آن که ابلیس قدیم است و تو جدید هستی، او حیله‌گر است و تو ذهنی سلیم داری. او تو را می‌بیند و تو او را نمی‌نگری. او تو را فراموش نمی‌کند و تو او را فراموش می‌کنی. ابلیس را از تو بر علیه تو یاور است و تو را بر او هیچ یاری نیست، و به فرموده پیامبر(ص)، او همانند خون در رگ، در وجود آدمی جریان می‌یابد. دل آدمی مسکن و رگ‌هایش راه‌گذار اوست، به هوش باش که جز با فضل و کمک الهی نمی‌توان بر او غلبه کرد!

آن چه مایه شگفتی است، این که با وجود هشدارهای پی در پی کتاب‌های آسمانی، بسیاری از افراد چنان با ابلیس و دستیارانش نرد محبت و مودت می‌بازند که گویا دوستی بهتر از آنان سراغ ندارند. این افراد، دشمنی‌های جان‌سوز ابلیس را دوستی، لذت و خوشی پنداشته، با کمال اشتیاق از فرو افتادن در دام‌های خطرناک وی استقبال می‌کنند و برای سقوط در آن به کوشش نیز دست می‌زنند!
شگفت‌انگیزتر آن است که برخی به صورت رسمی به پرستش شیطان پرداخته، بدان منظور، همه ساله مراسم و آیین‌های خاصی را در کشورهای گوناگون برگزار می‌کنند.

شناخت واژگانی ابلیسدر قرآن کریم و روایات از دو واژه «ابلیس» و «شیطان» استفاده می‌شود که به بازشناسی هردو واژه می‌پردازیم. «ابلیس» نام خاص موجودی زنده، مکلف، متمرد از فرمان الهی و رانده شده از درگاه اوست. درباره ریشه لغوی واژه «ابلیس» دو دیدگاه وجود دارد:
1. برخی لغت‌شناسان و مفسران، ابلیس را واژه‌ای عربی بر وزن «افعیل» دانسته‌اند که از ریشه (ب ـ ل ـ س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای یاس، حزن، درماندن، سکوت و حزن ناشی از یاس و ترس، پشیمانی و حیرت آمده و ابلیس، بدان‌روی بدین نام خوانده شده که از هرخیر یا رحمت الهی مایوس و پشیمان شد.

زبیدی می‌گوید: «بلس» به معنای کسی است که خیری نزد او یافت نشود یا آن‌کس که از او شر برخیزد. مشتقات این ریشه به جز ابلیس، و از باب افعال (ابلاس)، پنج‌بار در آیات 12 و 49 سوره روم؛ 44 انعام؛ 77 مومنون و 75 زخرف، به کار رفته است. براساس این دیدگاه، غیر منصرف بودن ابلیس به دلیل آن است که در زبان عربی، کم نظیر است و به اعلام بیگانه شباهت دارد.

2. در برابر دیدگاه پیشین، بیش‌تر لغت‌دانان و برخی مفسران، واژه ابلیس را برگرفته از زبان‌های بیگانه و علت غیر منصرف بودن آن را علم و اعجمی بودن می‌دانند.

دو احتمال دیگر نیز در مورد ماخذ اصلی واژه ابلیس ذکر شده است. ابلیس یا از ماده «بالوس» به معنای آمیخته و غربال نشده یا از ماده «بالش» به معنای جست‌وجو، تفتیش و کاوش است. «بلاش» از همین ریشه، به پلیس مخفی داخلی گویند؛ زیرا ابلیس، پلیس سری داخلی است یا بدان‌روی که خالص و صاف نبوده، بلکه آمیختگی و اختلاط دارد و در معرض امتحان و غربال قرار گرفته، او را به این نام خوانده‌اند.


شیطان
«شیطان» اسم جنس و نامی عام و فراگیر برای هرموجود شریر متمرد و فریب‌کار است. در باره ریشه واژه شیطان، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی از لغت‌شناسان، واژه شیطان را غیر تازی و گرفته شده از زبان عبری و به معنای دشمن و شریر، و عده‌ای آن را کلمه‌ای عربی می‌دانند. صاحبان رای اخیر، در این که شیطان از ماده «شطن = دور شد» اشتقاق یافته و یا از ریشه «شاط = نابود و از غضب برافروخته شد» گرفته شده است؛ اختلاف کرده‌اند. دلیل نام‌گذاری شیطان به این واژه، بنابر احتمال‌های پیشین؛ دشمنی، کینه‌ورزی، شرارت، یا دوری و انحراف از حق و تمرد و سرکشی در برابر فرمان الهی، یا هلاکت و شدت غضب اوست.

براساس رای دیگر، احتمال دارد که واژه شیطان از «شوتن» پارسی به معنای «مولود تاریکی» گرفته شده باشد؛ زیرا در پارسی قدیم «شه» به معنای «تاریکی» و «تن» به معنای «زاده» بوده است و این دیدگاه (شیطان مولود تاریکی و یزدان منبع روشنی) نظریه‌ای از آیین قدیم ایران زمین است.

مقایسه معنای لغوی دو واژگان، روشن می‌سازد که ابلیس نامی خاص برای موجودی است که از سجده بر آدم امتناع ورزید؛ ولی شیطان نامی عام و فراگیر برای همه موجودات فریب‌کار و شریر است. بر این اساس، ابلیس، شیطان است؛ اما هرشیطانی ابلیس نیست؛ البته ناگفته نماند که در پاره‌ای از روایات، واژه ابلیس بر شیطان‌های دیگر نیز اطلاق و به صورت «ابالسه» جمع بسته شده است.

کاربرد واژگان در قرآن
واژه ابلیس در قرآن کریم، 11 بار به کار رفته که 9 بار آن ضمن داستان آفرینش آدم و فرمان سجده بر وی آمده است. واژه شیطان و شیاطین نیز 88 بار (64 بار به صورت مفرد معرفه مساوی با الشیطان، شش بار به صورت مفرد نکره مساوی با شیطان و 18 بار به صورت جمع مساوی با شیاطین) در قرآن کریم به کار رفته است.

از بررسی موارد کاربرد واژه شیطان در قرآن کریم و گفته لغت‌دانان و مفسران بر می‌آید که در بیش‌تر موارد، مقصود از شیطان یا دست کم مصداق بارز آن، همان ابلیس است. قرآن پس از سر باز زدن ابلیس از سجده، از او با نام «الشیطان» یاد می‌کند. (بقره، 36؛ اعراف، 20، 117).

نام و القاب ابلیس
برابر برخی روایات، نام اصلی ابلیس، حارث (حرث) بوده است که بر اثر عبادت طولانی، او را «عزازیل»، یعنی عزیز خدا خطاب می‌کردند. وی پس از عجب، «ابلیس» نامیده شد و پس از سر باز زدن از سجده و رانده شدن از درگاه الهی، «شیطان» نام گرفت.نام‌های دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکون و المتکوز»، و کنیه و القابش، ابومره (ابوقره)، ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی) نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف و ابودجانه است.

نژاد، لشکریان و حزب ابلیس
براساس تصریح آیات قرآن، ابلیس، ذریه و فرزندانی دارد که به او در فریب انسان یاری می‌رسانند: «الا ابلیس... افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو(کهف، آیه 50)». به گفته قتاده، به استناد احادیث در برابر ولادت هر انسان، خداوند بر ابلیس نیز فرزندی عطا می‌کند. بدین‌سان هریک از فرزندان آدم، شیطانی دارد که ماموریت دارد او را بفریبد.

پیشینه ابلیس در ادیان و مذاهب
اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور در میان ادیان و مذاهب، از دیرباز وجود داشته است؛ به همین جهت در متون مقدس بسیاری از ادیان و مذاهب پیشین، از ابلیس، ماهیت، گستره کوشش، کنام، فرجام و راه‌های مقابله با وی سخن گفته شده که بسیاری از موارد، مشابه، بلکه هم‌سان و در برخی موارد متفاوت است.

بر اساس مطالب کتاب، تاریخ‌نگاران دینی در میان ادیان ابتدایی و اقوام باستان، از اعتقاد بابلی‌ها درباره عامل دیو زدگی که آن را ارواح شیطان شریر می‌دانستند و برای دفع آن به وسیله کاهنان از افسون‌های خاص استفاده می‌کردند، سخن گفته‌اند.

چاپ چهارم کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده» در شمارگان 1200 نسخه، 156 صفحه و بهای 23000 ریال راهی بازار نشر شد.