علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

شیوه‌های سخن گفتن قرآنی

برنامه رادیویی "صبح ایمان" این هفته در بخش کارشناسی به شیوه‌های سخن گفتن قرآنی اختصاص دارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه صبح ایمان هر هفته به بررسی یک موضوع خاص اختصاص دارد که یکی از بخش های برنامه هفته منتهی به 23 اردیبهشت بحث شیوه های سخن گفتن قرآنی است .
حجت الاسلام دکتر محمدی آشنانی استاد حوزه و دانشگاه کارشناس این برنامه معرفی شده است .
برنامه صح ایمان از ساعت 7:10 تا پایان هفته به مدت 40 دقیقه از رادیو قرآن پخش می شود .

از مناجات و نیایش روزانه برای تخلیه فشارها و دریافت سلامت و رشد روانی خود کمک بگیرید!

یکی از بهترین و موثرترین راه های تخلیه فشارهای روانی و کسب سلامت و رشد روانی، دعا و نیایش به درگاه الهی و طلب و استعانت از درگاه الهی است؛ باید آگاه شد، تلاش کرد ولی باید از خداوند نیز درخواست نمود تا مشکلات حل گردد:

خداوندا! آفریدگارا! ای اله و معبود یکتا! جسمی سالم، روانی برخوردار از آرامش و احساس امنیت و روحی معنوی و سرشار از اشتیاق به قرب خود را به من عنایت فرما!

ای یکتای بی همتا! وجودم را یگانگی بخش و صلح را در جهان درون من برقرار ساز تا میان غرایز و نیازهای جسمی، کشش های نفسانی و روانی و تمایلات معنوی روح الهی ام، هیچ نزاع، کشمکش، جنگ و تعارضی نباشد! 

خدایا! ای مدبر جهان و ای آفریدگارو پروردگار انسان! مرا در مدیریت صحیح همه عرصه های زندگیم یعنی در عرصه شناخت، ذهن و افکار، احساسات و عواطف، اراده و تصمیم، کلام و گفتار، رفتار و کردار و ارتباطات خود یاری فرما!

پروردگارا! مرا آگاهی و نشاطی روحانی بخش تا از غم و حسرت های گذشته، نجات یابم و به نگرانی و دلواپسیهای آینده گرفتار نگردم؛ بلکه همواره در زمان حال، حضور مهربانانه، امداد و حمایت گرایانه ات را در زندگی ام احساس کنم و همراهی همیشگی ات را در همه فراز و نشیب های زندگیم، با تمام وجود دریابم!

خداوندا! زندگیم را آکنده از نور معرفت خود ساز و شعله عشق و محبت خودت را در دلم، فروزان ساز و ذکر و یاد الطاف و نعمت هایت را در وجودم، همیشگی کن و توفیق شکرگزاری زبانی و عملی را نصیبم فرما!     

ای وجود همیشه بیدار! ای حقیقت بی خواب! بیداریم عنایت فرما تا خواب آلوده و غفلت زده، زندگی نکنم!

خداوندا! به من مسئولیت پذیری، عطا فرما تا غافلانه و بی مسئولیت، روزگارم را سپری نکنم!

خدایا!  ایمنی، امنیت و اطمینانم بخش که هیچ گاه در نگرانی، دلواپسی، استرس و اصطراب زندگی نکنم!

خداوندا! ای داناترین! دانائیم بخش تا جهول و نادان باقی نمانم!

پروردگارا! ای قدرتمندترین!  قدرت و تواناییم بخش که ضعیف و ناتوان نباشم!

مهربانا! شادمانی و نشاطم بخش تا محزون و غمناک نگردم!

الهی!  ای شکیباترین! صبر و شکیبایی ام بخش تا عجول و شتاب زده زندگی نکنم!

ای عدل مطلق! عدالت را به من هدیه نما تا از ظلم و ستمکاری، دست بردارم!

خداوندا! نعمتت، گسترده و لطفت، بی کران است؛ عطایت، کاستی نپذیرد و مغفرتت، پایانی ندارد!

پس بنده کوچک و خطاکار خود را بپذیر، بیامرز و از رحمت گسترده و  از فضل و بخشش خاص خود، برخوردار ساز!

آمین یا رب العالمین! استجب یا ارحم الراحمین! 

گزارش جلسه ی درسی کارگاه خودشناسی

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ای از

انسان دارای 3بُعد است: 1.جسم(فیزیکی)،2.نفس یا روان(تسویه،نفسٌ و ما سوّاها)، 3.روح(دمیده شده)

جسم انسان باعث آسایش ،روان انسان باعث آرامش و روح انسان باعث معنویّت می شود ،یک انسان با داشتن این سه ویژگی به صورت درست دارای یک من واقعی و حقیقی می باشد در هر کدام از این ها خللی ایجاد شود انسان دچار ظلالت ، مشکل و ..می شود.

نفس ما دارای بخش های زیادی است که د وبخش مهم آن شامل احساسی وشناختی می باشد که منبع کنترل انسان هستند

نظام باورها و افکار که در حوزه ی شناختی میباشد باعث می شود احساسات شکل بگیرد واین باعث اراده و هدف سازی می شود و در نتیجه ایجاد عمل صورت می گیرد. حال اگر این سیستم را بدهیم دست یک پدر ومادری که هیچ تعلیم وتربیتی ندیده اند و جامعه پذیری را نمیشناسند تربیت بچه را خراب کرده و می شود وضع امروز بچه ها ؛ برای مثال بچه در کودکی وقتی میبیند در مقابل نارحتی عصبانی می شوند و اشیاء پرتاب می کنند او در ابتدا می بیند وسپس آن را آموخته و انجام مید هد در او حک می شود

حوزه ی شناختی مغز راست است و حوزه ی احساسات مغز چپ وقلب مرکز بروز احساسات می باشد یک شخص باسواد از نظر علمی مکن است مغز چپش رشد نکرده باشد و اگر بین این دو ارتباط قطع شود فرد دچار خلل می باشد

در حدیثی هست که وقتی در دوران کودکی تعلیم می دهیم مثل این است که در سنگ حک می کنیم

آسیب پذیری نفس وروان در حوز ه ی شناخت و احساسات می باشد اگر نفس را تحقیر کنیم اگر مسخره طرد احساس گناه و ...به نفس بدهیم یک سیستم دفاعی در نفس ایجاد می شود و نفس به دنبال این می رود که خود را اثبات کند و بنابراین از من واقعی دور می شود

زمانی که اعتماد به نفس از بین برود به نفس بی حرمتی می شود ودر راستای بی حرمتی عزت نفس میشکند وبه دنباله ی آن محبت به خویش را فراموش کرده و در صدد کمک به دیگران و حل مشکل دیگران می رویم و به خود ظلم می کنیم

به عنوان مثال زمانی که کسی ما را مسخره می کند این تمسخر را خودمان درونی میکنیم بنابراین جسم ما دارای ایراد می شود وبه دنیال ان یک من خیالی برای خود ایجاد می کنیم و ای کاش ای کاش میکنیم

مثلث افسردگی:افکار منفی را درونی میکنیم آن را تعمیق می دهیم و سپس می گوییم همیشگی است واین باعث افسردگی می شود وهمش در حال ایراد گرفتن از خود هستیم

بنابراین ما یک من واقعی د اریم که در پی بی حرمتی به آن یک من دفاعی ایجاد می شود وبه دنبال اثبات هستیم بعد از آن یک من ذهنی برای خود ایجاد میکنیم از نظر دیگران نسبت به خود وسپس یک من ایده آلی ایجاد میکنیم که هر کدام جدا هستند

کار انبیا:

1-تعلیم برای حوزه ی شناختی

2-فشارهای احساساتی را بزان زمین واین کارروی زمین مانده است

 روند جلسات:

1-خودیابی(شناخت من واقعی و حقیقی انسان)

2-خودشناسی(شناخت من دفاعی ،پنداری وآرمانی)

3-خودیاوری(تخلیه وپالایش افکار واحساسات منفی)

4-خودباوری(احیای اعتماد،عزت وکرامت)

5-خود شکوفایی(خودآرایی،خود کنترلی  و خود افزایی)

درآمدی بر اخلاق زیست محیطی

نویسندگان:

چکیده مقاله:

کارگزاران توسعه در کشورهای در حال توسعه مدتی است احساس کرده اند که بسیاری از ارزشها و عقاید حاکم و رایج در الگوهای کنونی توسعه، نمی تواند باعث ارتقای توسعۀ پایدار بر اساس محیط زیست گردد. از آنجا که انسان فاعل علمی است و به دیگر سخن تصمیمات و عملکردش بر اساس بینش و نگرش او شکل می یابد رویکرد نوین مغرب زمین به طرح مباحث اخلاق زیست محیطی بدان روست که نگرش های مادی و اومانیستی و لیبرالیستی که محور همه امور را انسان می داند، در مدیریت ، حفظ و ارتفاء منابع زیست محیطی فرومانده است.مشکلات گسترده و روز افزون محیط زیست، ساماندهی محیط زیست را با چالشهای بسیاری مواجه ساخته است. در این میان گام اول ، همانا تغییری است که در درک ما از محیط طبیعی و نقش و مسوولیت ما نسبت به آن پدید آمده است. گام دوم این عرصه، زمانی برداشته می شود که ارزشهای اخلاقی مربوط به محیط زیست، فراگیر و جهانی شود و از سوی همه جوامع و مکاتب پذیرفته و رعایت شوند و گرنه پیامدهای اعمال ضد اخلاقی در مورد محیط زیست دامان همه انسانها و جوامع را خواهد گرفت و پیامدهای خطرناک خود را متوجه همه انسانها بلکه همه موجودات زنده خواهد ساخت. این مقاله هدف و فایده اخلاق زیست محیطی در قالب سه بحثِ، نگرش صحیح به مسأله محیط زیست، وقوف انسان به مسئولیت خویش و نهادینه سازی زیباترین تعامل ممکن با محیط زیست مورد کاوش قرار داده ، در ادامه پس از بررسی مسائل دانش اخلاق زیست محیطی، دکترین های مختلف در اخلاق زیستی را تحت سه گونه نظریه منفعت گرا، میثاق گرا، و پرهیزکارانه بیان می کند . این نوشتار با نگاهی به پرسشهای بنیادین در دانش اخلاق زیست محیطی، به بررسی گزینه های مختلف و نگرش های گوناگون در رابطه با مفهوم «ارزش ذاتی» در اخلاق زیست محیطی پرداخته ، نظریات دانشمندان و صاحب نظرانی چون آر.جِی. بّری، تیموتی ای ورث، گورل توردین، هنریک بی کاوالکانتی، سوروکین، موریس اِف استرانگ و ... را در باره ضرورت مطالعات اخلاقی در مورد محیط زیست متذکر می شود.در خاتمه با بررسی استدلال «آخرین انسان» اهمیت گونۀ نگرش را در اخلاق زیست محیطی مورد توجه قرار داده و با نقد نگرش های مادی محور همچون ماتریالیستی، لیبرالیستی و اومانیستی و طرح دیدگاه وحیانی، بنیانهایی استوارتر برای اخلاق زیست محیطی را معرفی می کند. بررسی تطبیقی مبانی اسلام و جهان غرب در اخلاق محیط زیست نشانگر آن است که اسلام به دلیل گونۀ نگرش به جهان هستی، از مبانی و اصول مستحکمتری برای هدایت فکری عامل انسانی برخوردار است.در این میان آنچه نباید مورد غفلت قرار بگیرد مبانی استوار معرفتی، نگرش نو و بنیادی و آموزه های روشن، دقیق ، اصلی و اصیل وحیانی است که ظرفیت گسترده ای در جوامع مختلف در اختیار بشریت قرار می دهد.

کلیدواژه‌ها:

اخلاق زیستی، محیط زیست، خداوند، ارزش ذاتی ، بهره متوازن، آخرین انسان

کد مقاله/لینک ثابت به این مقاله

برای لینک دهی به این مقاله، می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
http://www.civilica.com/Paper-ESPME01-ESPME01_163.html
کد COI مقاله: ESPME01_163

نحوه استناد به مقاله:

در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
علی محمدی آشنانی و محمد حسین محمدی آشنانی، ۱۳۸۶، درآمدی بر اخلاق زیست محیطی، اولین کنفرانس مهندسی برنامه ریزی و مدیریت سیستم های محیط زیست، تهران، دانشگاه تهران، دانشکده محیط زیست، http://www.civilica.com/Paper-ESPME01-ESPME01_163.html

مقاله «حجاب، کشف حجاب!»

یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است. بر این اساس، لباس پوشیدن یکی از شؤون و ویژگی های انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرم، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می کند و می توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست. قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه خداوند خواندن لباس به کارکردهای مختلف آن اشاره می کند و می فرماید: «ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می پوشاند و مایه زینت شما است و لباس تقوا بهتر است. این از آیات خداوند است. باشد که متذکر شده پند گیرید.» (1)
در این راستا، پوشش اعضای جنسی به دلایل گوناگون از اهمیت بیش تری برخوردار است. برابر متقن ترین کتاب آسمانی، قرآن و دیگر کتب مقدس، تاریخ رویکرد آدمیان به پوشش از نخستین انسان ها یعنی حضرت آدم و حوا آغاز می شود. در قرآن کریم آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة؛ و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند، پوشش خود را از دست دادند {عورتشان آشکار گردید} و به سرعت با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند.» (2)
در کتاب مقدس نیز می خوانیم: «چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکو است و به نظر خوش نما و درختی دلپذیر، دانش افزا. پس از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند. پس برگ های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند.... و خداوند، رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید. (3)
بر اساس پژوهش ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند. آدمی نخست با برگ درختان، سپس با پوست حیوانات و بعدها با دست بافت های خود، خویش را پوشاند. (4) تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده اند. بر این تلاش تاکید ورزیده اند؛ برای نمونه دکتر شیبانی در کتاب «تاریخ تمدن» ، با اشاره به این که تمدن سومری ها از نخستین تمدن های بشری است، می نویسد: «نخستین دسته ای از نژاد انسان که در این نواحی متمرکز شدند و نخستین شهر حقیقی را بنا نهادند، سومری ها بودند؛ و چون سرزمین آن ها بی اندازه حاصلخیز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت می نمودند و به گله داری و پرورش دام می پرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده می کردند. از پشم و کرک بز پارچه تهیه می نمودند و از پارچه های کتانی که به آن نام گاد، (gud) می دادند، البسه (انواع لباس) درست می کردند.» (5)
خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملی بهره مند گردید و انسان به پوشاک مناسب تر دست یافت. نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش » پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس ماده، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیت بیش تر از خود نشان داده اند. (6) دانشمندان، در مورد علت اشتیاق و جدیت بیش تر زنان، نظرهای گوناگون ارائه داده اند؛ بسیاری ریشه اشتیاق بیش تر زنان به پوشش را طبیعت آنان دانسته اند. دکتر فخری، دانشمند فیزیولوژیست مصری، در این باره می نویسد: نوعی احساس حیا در حیوانات وجود دارد؛ زیرا میل به اختلاط جنسی در حیوانات به صورت ادواری است؛ یعنی در مقاطع خاصی از زمان چنین میلی وجود دارد و در مقاطع دیگر زمانی تمایلی به آمیزش جنسی در آنان به چشم نمی خورد. در چنین مواقعی، آنان نوعی احساس حیای تناسلی دارند. بنابراین، ممکن است بگوییم اصل و مبدا احساس حیا، همان احساس طبیعی جنس ماده در مورد حیا است و به همین جهت، می بینیم نوع احساس حیا در زنان از مردان قوی تر است. (7) ویل دورانت نیز می گوید: «شرمگینی، خاص نوع انسان نیست و شباهت آشکاری دارد به کراهت حیوان ماده از جفت شدن در غیر فصل جفت جویی یا خارج از حد معتاد آن. مسلما ریشه شرمگینی نیز از همین جا است.» (8)
در مقابل، ویلیام جیمز، روان شناس معروف، حیا را امری اکتسابی می داند و می نویسد: «زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند....» یکی از محققان سبب گرایش زنان به حیا را چنین توضیح داده است: «خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح برای شکار مردان است... مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آن که بداند، حس می کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر می دهد.» (9) شوپنهاور نیز حیای زن را رهاورد پیمان پنهانی زنان برای افزایش ارزش و جذابیت خود و وادار ساختن مرد به جست و جو می داند. (10)
طبق این دیدگاه، حیا امری غریزی نیست؛ به نوعی در نهاد زنان ریشه دارد و از سرشت خاص آنان بر می خیزد.
به هر حال، به گواهی متون تاریخی، در میان اکثر قریب به اتفاق ملتها و کشورهای جهان حجاب زنان معمول بوده است. مؤرخان، به ندرت از اقوامی بدوی که زنانشان دارای حجاب مناسب نبوده یا برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، نام می برند. تعداد این اقوام آن قدر اندک است که در مقام مقایسه قابل ذکر نیستند. (11) از این رو، می توان نتیجه گرفت: در اقوام بدوی و غیرمتمدنی که زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخی موانع، سبب جلوگیری از بروز استعدادهای طبیعی و فطری زنان شده یا عواملی ناشناخته انحراف آنان از مسیر فطرت را رقم زده است.
حجاب زنان در طول تاریخ، فراز و نشیب های بسیار دیده و در سایه فرهنگ ها و سلیقه های حاکمان و متنفذان مذهبی تشدید یا تخفیف پذیرفته، ولی هماره تداوم یافته و هیچ گاه به طور کامل از میان نرفته است. بسیاری از مؤرخان به گستردگی دامنه حجاب و رواج آن در بین زنان اشاره کرده اند. فرید وجدی با تصریح به قدمت حجاب، با استناد به دایرة المعارف لاروس، گزارشی مفصل از پوشاندن صورت و همه اندام ها توسط زنان یونانی و فنیقی ارائه می دهد و از رواج حجاب در میان زنان اسبرطا، سیبری، آسیای صغیر، فارس و عرب سخن می گوید. (12)
ویل دورانت زنان بریتانیای جدید و جزیره برنئو را دارای حجاب کامل خوانده است. (13) راسل کیفیت حجاب در عصر ملکه ویکتوریا را شدید می شمارد. (14) و مهدی قلی هدایت از رواج حجاب در چین سخن می گوید. (15)
بسیاری از متفکران، برابر آیات قرآن و کتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم کردند و بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکری قرار گیرند، به وسیله برگ های درختان بهشتی به سرعت خود را پوشاندند - راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته اند؛ زیرا اولا، نخستین انسان ها به طور فطری به پوشش روی آورده اند. ثانیا، گزارش های موجود به خوبی اثبات می کند که حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت می شده و در بعضی از موارد با شدت و سختی همراه بوده است. ثالثا، اگر اکنون نیز به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در می یابیم. آقای «براون واشنایدر» در کتابی به نام «پوشاک اقوام مختلف » تصویر لباس های ملی و رایج کشورهای مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به تفصیل ارائه کرده است. نگاهی کوتاه به این کتاب نشان می دهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیک و... حجاب را به طور کامل رعایت می کردند و اکثرا سر خویش را نیز می پوشاندند. برابر تصاویر این کتاب، کاهش تدریجی حجاب زنان از نیمه دوم قرن هیجدهم در اروپا آغاز شد؛ ولی حتی تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاییان همچنان لباس بلند می پوشیدند و سر را نیز می پوشاندند. (16)
متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است. بسیاری از جامعه شناسان حجاب زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کرده اند. مونتسکیو می نویسد: «قوانین طبیعت حکم می کند زن خوددار باشد؛ زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیش تری دارد. بنابراین، تضاد بین آن ها را می توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند.» (17)
در نظر منتسکیو، از دست رفتن عفت زنان به قدری نواقص و معایب پدید می آورد و روح مردم را فاسد می کند که اگر کشوری بدان دچار گردد، در بدبختی های فراوان فرو می رود. به خصوص در حکومت دموکراسی از دست رفتن عفت سبب بزرگ ترین بدبختی ها و مفاسد می شود و اساس حکومت را از بین می برد. بدین جهت، «در جمهوری نه تنها اخلاق فاسد بلکه تظاهر به فساد اخلاق و سبکی را نیز منع کرده اند؛ چه آن که عشوه گری و طنازی که از بیکاری زن ها تولید می شود، نتیجه اش آن است که قبل از آن که خود زن ها را فاسد کند، دیگران را فاسد می نماید.» (18)
با عنایت به تمایل فطری زن و نقش حیاتی پوشش زنان در کنترل و هدایت غرائز شهوانی در مسیر صحیح و جلوگیری از فساد و تباهی جامعه، پیامبران الاهی، هماهنگ با فطرت انسانی زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدین وسیله اشتیاق درونی شان را با قوانین تشریعی استحکام بخشیدند. (19)
آری، پروردگار جهانیان از یک سو گرایش به پوشش را در نهاد زنان به ودیعت گذارد؛ از سوی دیگر، پوشاک را در لابه لای نعمت های بیکرانش به بشر ارزانی داشت؛ و از سوی سوم «حجاب » را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستی «زن » در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهی نجات یابد. قرآن کریم برهنگی و کنارگذاشتن لباس را دام شیطان معرفی می کند و انسان ها را از فروافتادن در چنین دامی بر حذر می دارد: «ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد تا عورتشان را به آن ها بنمایاند. همانا شیطان و گروه وابسته به او، شما را از جایی {یا به گونه ای} می بینند که شما آن ها را نمی بینید. ما شیاطین را اولیا و دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.» (20)
از نظر تاریخی، شکل نوین بی حجابی از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت به اصطلاح آزادی زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت؛ به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن نگار غرب، کارخانه داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، برای دست یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجی جدید به وجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی » نامیده شد و در باره ضرورت آن تبلیغات وسیعی در مطبوعات انجام گرفت. (21) دامنه این اقدامات کم کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت. نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی به کشف حجاب بانوان روی آورد، افغانستان بود. دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، در سال 1313 منع حجاب در آن رسمیت یافت. در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دی ماه 1314، به صورت رسمی کشف حجاب را اجرا کرد.

پی نوشت:
1. اعراف (7): آیه 27.
2. اعراف (7): آیه 22.
3. تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6- 8 و 20 و 21.
4. ویل دورانت در صفحه 155 نخستین جلد تاریخ تمدن درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت بافندگی می نویسد: از آن وقت که انسان توانست سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگی پرداخت؛ و نیز می توان گفت که، از وقتی که انسان بافندگی را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت؛ چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست حیوانات خود را بپوشاند. با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس هایی را برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه رد هندی و شنل یونانی و لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است. در این هنگام است که بافندگی از مهم ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است. دوک ها و ماسوره هایی که در میان عصر جدید به دست آمده، به خوبی نشان می دهد که صنعت عظیم بافندگی ریشه دوری دارد.
5. تاریخ تمدن، نظام الدین مجیر شیبانی، ص 43.
6. المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278، لذات فلسفه، ویل دورانت، ص 129.
7. المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278 و 280 و 289.
8. لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 129.
9. همان، ص 129.
10. حسینی نجفی، ص 116.
11. النادر کالمعدوم؛ موارد کمیاب همانند نایاب است.
12. دایرة المعارف فریدوجدی، ج 3، ص 336.
13. تاریخ تمدن، ج 1، ص 72.
14. زناشویی و اخلاق، ص 134.
15. خاطرات و خطرات، مهدی قلی هدایت، ص 405.
16. ر. ک. پوشاک اقوام مختلف، ترجمه یوسف کیوان شکوهی.
17. زن در آیینه تاریخ، علی اکبر علویقی، ص 115.
18. روح القوانین، منتسکیو، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص 325.
19. برای تفصیل بیش تر به حجاب در ادیان الاهی از نگارنده مراجعه می شود.
20. اعراف (7): 27.
21. لذات فلسفه، ص 151.