علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

مقالات حجاب در ادیان الهی

حجاب در ادیان الهی
این مقاله اقتباس و گلچینی است از کتاب «حجاب در ادیان الهی» تالیف علی محمدی آشنانی

فطری بودن پوشش
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است) می خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند...». بعد ادامه می دهد: «و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید» (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20).
بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنین آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة؛ آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند» (اعراف/ 22).
طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ ها (هرچند به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه بطور کامل از بین نرفته است.
تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب حجاب در اسلام آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیرعرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند».
ویل دورانت که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».
او در توصیف زنان یهودی می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد». در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ چادر و برقع به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.
در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در سفر پیدایش تورات چنین می خوانیم: «و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید» (سفر پیدایش، باب 24، فقره 64 و 65). و در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در تورات آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5).
حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در تورات آمده: «و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خراماند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها و انگشترها و حلقه های بینی را و رداها و شال ها و کیسه ها را. و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را. و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود. مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست. (تورات، اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8).
در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب روت می خوانیم: «بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت. (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15). در مورد عروس یهودا می خوانیم: «پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست» (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15).
ویل دورانت در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود می نویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد. او همچنین می نویسد: ...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی (ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند (حکمه الحجاب و اداله وجوب النقاب، ص 252).
حجاب در مسیحیت
ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. جرجی زیدان، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب تاریخ تمدن آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».
در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه....» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خداترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیرفاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1- 6). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره 11).
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی (ع) فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است (سفینه البحار، ج 2، ص 596). حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.
دکتر حکیم الهی استاد دانشگاه لندن در کتاب زن و آزادی پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید کلمنت و ترتولیان، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است (زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است.

منـابـع

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 25-21

 مجله حدیث زندگی- شماره 6 به نقل از کتاب حجاب در ادیان الهی علی محمدی آشنانی

کتاب «حجاب در ادیان الهی» به صورت دیجیتالی نیز در فضای مجازی هم منتشر شد!

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛ کتاب حجاب در ادیان الهی (زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام) نوشته علی محمدی آشنانی در سال 1380 توسط انتشارات نورگستر قم به چاپ رسیده است. 
از جمله سرفصل های این کتاب می توان به عناوین "تاریخچه حجاب در ایران باستان؛ تاریخچه حجاب در هند؛ حجاب و عفاف زن ایرانی؛ پوشش زن در یونان و روم باستان؛ حجاب در زرتشت؛ حجاب در مسیحیت؛ حجاب در یهود؛ حجاب در ادیان الهی؛ حجاب در ادیان و اقوام گذشته؛ حجاب در نگاهی نو؛ پوشش زن در ادیان الاهی؛ اشاره ای به حجاب در مسیحیت؛ حجاب از دیدگاه دانشمندان کشورهای مختلف؛ فرهنگ حجاب و عفاف از منظر ادیان الهی؛ حجاب زیبا؛ حجاب در دین مسیحیت؛ حجاب در دین یهود؛ حجاب در دین زرتشت؛ حجاب زنان، گفتمان آینده تمدن هاست؛ پوشش در عهد ایران باستان؛ فرهنگ حجاب و عفاف از منظر ادیان الهی؛ حجاب در مسیحیت و یهود؛ حجاب بانوان در ادیان آسمانی؛ پوشش زن در ادیان دیگر؛ حجاب در دین زرتشت؛ حجاب در دین مسیحیت؛ پوشش در عهد ایران باستان و حجاب در ملل و اقوام گذشته" اشاره کرد.
 این کتاب که به صورت الکترونیک نیز نشر یافته است، با تاریخچه و چگونگی حجاب میان ملل مختلف و ادیان الهی همچون زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام آشنا خواهید شد.
ناقص / حجاب در ادیان الهی چگونه بوده است؟ + دانلود کتاب

رمز فایل : www.yjc.ir

کتاب » ابلیس دشمن قسم خورده» توسط بوستان کتاب، تجدید چاپ شد!

Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎

مشخصات کتاب:

نام: ابلیس دشمن قسم خورده  مولف: علی محمدی آشنانی، مرکز تدوین: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ، ▪ ناشر: موسسه بوستان کتاب قم

نوع جلد : شومیز قطع کتاب : رقعی  وزن کتاب :    190 زبان کتاب : فارسی  دوره چاپ : پنجم قیمت: پشت جلد : ٢٨٠٠٠ ریال. قیمت : ٢٣٨٠٠ ریال.

 اصل کتاب ابلیس، دشمن قسم خورده، مدخل «ابلیس» از دائرة­المعارف قرآن کریم است که با ویرایشی نو و مطالبی افزون، بدین صورت منتشر شده­است.

چکیده کتاب:

انسان در مسیر هدایت و پرواز از خاک تا خدا با دشمنان درونی و بیرونی بسیاری مواجه است که به صورت های گوناگون به دشمنی می پردازند، مادر همه این دشمنان «ابلیس» است. او کانون همه شرارت ها و منشأ تمامی لغزش هاست، وی دشمنی است که دایماً عقیده و عمل انسان را تهدید می کند و حتی در حال عبادت نیز از وسوسه، دست برنمی دارد. وظیفه انسان، مبارزه با «ابلیس» است، برای این کار باید از وی و شیوه های اغواگری اش، شناخت کامل داشت.

کتاب حاضر با همین هدف، درباره این موضوعات، روشنگری کرده است: ابلیس و شیطان، ویژگی های ابلیس، ابلیس و پیامبران، عوامل کامیابی ابلیس، راه های مقابله با ابلیس، فلسفه آفرینش ابلیس، مرگ ابلیس.

خلاصه مطالب کتاب
به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی، موضوع ابلیس نزد ما،  پیش پا افتاده است و اعتنای درخوری به آن نمی­ کنیم؛ جز آنکه گاه، او را لعنت کرده و یا از شرّ او به خدا پناه می­بریم؛ بدون آنکه بر اساس آیات قرآنی، دربارة این موجود شگفت ­آوری که از حواس ما پنهان است، ولی در عالم انسان تصرف عجیبی دارد، فکر کنیم. او کانون همة شرارت­هاست و دشمنی است که دائماً عقیده و عمل انسان را تهدید می­کند و حتی در حال عبادت نیز از وسوسه دست برنمی­دارد. برای مبارزه با چنین دشمنی، باید شیوه های اغواگری او را شناخت.

کتاب حاضر، با همین هدف تألیف شده و بر اساس آیات قرآن، شناختی موجز و در عین حال کامل از ابلیس ارائه می­ دهد. برخی موضوعاتی که از آنها در کتاب سخن رفته، عبارتند از: نام و القاب ابلیس، نژاد و لشگر و حزب او، پیشینة او در ادیان و مذاهب، ماهیت و ویژگی­ها و صفات ابلیس، اهداف و شیوه­ های اغواگری، عوامل کامیابی او، اندرزهای ابلیس، راه­های مقابله با او، محدودیت­های فعالیت ابلیس، همراهی مداوم با انسان و فرجام او و یارانش.

  وجود ابلیس:

وجود ابلیس و شُرور دیگر، به خودی خود برای انسان خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هر چیز، به نوع واکنش انسان در برابر آن بستگی دارد؛ پس وجود ابلیس در صورتی که از او پیروی شود، شرّ و در صورت مخالفت با او، موجب خیر و سبب تعالی است.

 ماهیت شیطان:

دانشوران در این که ماهیت و حقیقت ابلیس از چیست، بر یک نظر نیستند؛ اما مجموع آرا، در قالب سه دیدگاه قابل تنظیم است:

1- از جن: شیخ مفید، شیعه را بر این رأی دانسته و فخر رازی آن را به معتزله نسبت داده­است. صاحبان این رأی، افزون بر برخی روایات، ادله­ای از قرآن کریم ذکر می­کنند، از جمله آیه: «فسجدوا إلاّ إبلیس کان من الجن...» (کهف/50).

2- از ملائک: صاحبان این دیدگاه به ظاهرِ آیاتی مانند «و إذ قلنا للملائکة أسجدوا» (بقره/34) تمسک کرده و گفته­اند اگر ابلیس از ملائک نبود، فرمان الهی شامل او نمی­شد و می­توانست به این بهانه از سجده سر باز زند.

3- از ملائک ممسوخ: بر اساس این دیدگاه، ابلیس در ابتدا از ملائک بود، اما پس از نافرمانی، مسخ و از جنیان شد، صاحبان این رأی آیه «کان من الجن» را به معنای (صار من الجن) گرفته­اند.

از بررسی مجموع ادلّه و روایات بر می­آید که ابلیس از جن بوده، ولی بدلیل فراوانی عبادت، در جایگاه قدسی ملائک قرار داشته، از همین رو امر به سجده، او را نیز در بر گرفته است.

ابلیس در روایات، بنیان­گذار بسیاری از عقاید باطل و اخلاق و اعمال زشتی چون: کفر، قیاس، حسد، دروغ­گویی، آوازه­خوانی، همجنس­گرایی و اعتراض به خداوند معرفی شده است. خداوند در قرآن، بارها در مورد دشمنی ابلیس با انسانها، هشدار داده و به دوری­جستن از او فرمان داده است.

بر اساس تصریح آیات قرآن، ابلیس، ذریّه و فرزندانی دارد که به او در فریب انسان یاری می­رسانند از جمله در آیه 50 سوره کهف. او با کمک دستیارانش، از آغاز تا پایان حیات آدمی، به طور دائم اقدام­های خصمانه­ی گمراه­سازی را پی می­گیرد، بلکه براساس آیه­ی «و من یعشُ عن ذکر الرحمن ... فهو له قرین» (زخرف/36)، ابلیس و شیاطینِ تحت امر وی، در برزخ و بلکه در قیامت هم همراه انسان خواهند بود.

وجود ابلیس و شُرور دیگر به خودی خود برای انسان خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هر چیز، به نوع واکنش انسان در برابر آن بستگی دارد؛ پس وجود ابلیس در صورتی که از او پیروی شود، شرّ و در صورت مخالفت با او، موجب خیر و سبب تعالی است.  

گستره و محدودیت فعالیت شیطان:

قرآن کریم در آیات بسیاری، تأثیر ابلیس و یارانش را بسیار محدود و مکر و حیله ­ی او را ضعیف دانسته است: «إنّ کید الشیطان کان ضعیفا» (نساء/67). این محدودیت از جهات گوناگون است: 1- در عرصه تکوین و آفرینش هیچ نقشی ندارند؛ 2- بر عوالم غیب و اخبار پنهان، نمی­ توانند آگاهی یابند؛ ­3- از انجام هرگونه تصرف و اخلال در وحی و عزم انبیاء ناتوانند؛ 4- هیچ­گونه سلطه­ای بر بندگان خداوند ندارند.

راه های فریب ابلیس:

شیطان برای تحقق مهم­ترین هدف خود که انحطاط انسان و انحراف او از صراط مستقیم، راهکارهایی دارد؛ از جمله: بازداشتن از یاد خدا بویژه نماز (مائده/91)؛ سرگردانی و به تردید افکندن (انعام/71)؛ تسهیل گناه (محمد/25)؛ گسترش فساد و ترویج فحشا و منکر (نور/21)؛ القای سخنان زیبا و فریبنده (انعام/112)؛ جایز دانستن ربا (بقره/275)؛ ترساندن (آل­ عمران/175) و...

راه­های مقابله با شیطان:

قدرت شیطان، محدود است و بر اساس آیات قرآن، از این راه ها می­توان با او مقابله کرد:

  • اخلاص: مخلِص بودن، نقطه­ی آغاز راهی است که در صورت تداوم، به مخلَص بودن می­انجامد و شیطان هم خود، اعتراف به عدم توانایی در فریب این گروه کرده است.
  • ایمان و توکل (نحل/99)
  • ذکر: یاد خدا در قلب و جاری ساختن نام او بر زبان، ابلیس را دور می­سازد. بر اساس روایات، سخت­ترین عمل بر شیطان، سجده در برابر خداوند است و گفته شده که خواندن سوره­ی توحید و قدر، پیش از برآمدن آفتاب، آدمی را در برابر شیطان حفظ می­کند.
  • تقوا (اعراف/201)
  • استعاذه: پناه­بردن به خدای یگانه (اعراف/200 و...)
  • تضّرع به درگاه خداوند: پناه­خواهی که از قلبی شکسته برخیزد و با چشمی گریان همراه شود بدون تردید، انسان را در برابر شیطان حفظ می­کند.
  • پاکیزگی و طهارت (انفال/11)

فرجام ابلیس:

تفسیر المیزان، نهایت کار ابلیس را هنگام برپایی حکومت مهدی(علیه­السلام) دانسته اما برخی دیگر، پایان حیات او را مقارن پایان حیات آدمیان بر روی کره­ی خاکی دانسته­اند.

فرجام ابلیس و یاران او و جایگاه نهایی آنها، فروافتادن در دوزخ خشم الهی است که خداوند آن را در سوره­ی ص آیات 84 و 85 بیان فرموده است.

اخلاص: خود شیطان، اعتراف به عدم توانایی در فریب این گروه کرده است.

کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده»، وظایف انسان‌ها در مبارزه با ابلیس را برای آشنایی موحدان، روشنگری کرده است. ایبنا نوشت: کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده» نوشته علی محمدی آشنانی، تهیه شده توسط پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مرکز فرهنگ و معارف قرآن، از سوی موسسه بوستان کتاب تجدید چاپ شد.

شناخت «مبدا» و «معاد»، و «راه» و «راهنما» اگرچه اصول هدایت بشر را سامان بخشیده است، ولی امر هدایت هرگز بدون شناسایی «موانع، چالش‌ها و دشمنان» کامل نمی‌شود؛ زیرا پیمودن راه سعادت و رسیدن به مقام قرب و جایگاه بی‌همتای خلیفةاللهی برای بیش‌تر جهانیان، بدون شناخت چالش‌ها و موانع با دشواری‌های بسیار مواجه، بلکه ناممکن است. از این نظر، بخش مهمی از کتاب‌های آسمانی و آموزه‌های وحیانی به «دشمن‌شناسی» و «آسیب‌یابی» اختصاص یافته است. ضرورت دشمن‌شناسی آن‌گاه آشکارتر می‌شود که توجه کنیم وجود انسان، چند ساحتی بوده، ممکن است در صورت غفلت یا تغافل، دشمن از برخی تمایلات درونی و لایه‌های وجودش به صورت ابزاری خطرناک در تهاجم بر ضد خود وی استفاده کند.

بر اساس مطالب کتاب، دشمن‌شناسی در حوزه معارف ضروری انسان متعهد، صرفا آموختن یک سلسله آموزه‌های نظری نیست، بلکه در جنبه عملی، تهذیب و وارستگی و رفتن و شدن انسان نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. شاید به همین جهت امام صادق(ع) یکی از 10 معرفتی را که خداوند بر آدمیان ضروری ساخته، شناخت ابلیس و آن چه از ذات و دستیاران وی برمی‌خیزد، معرفی کرده و امام کاظم(ع) نیز واجب‌ترین مجاهدت را جهاد در برابر وی دانسته است. دشمنان گوناگون انسان، نه همگونند و نه همگن عمل می‌کنند. بر این اساس، شناخت هریک از آنها ضرورت دارد؛ ولی در میان دشمنان، شناخت ابلیس ضروری‌تر است؛ زیرا ابلیس کانون همه شرارت‌ها و منشا همه لغزش‌ها و مایه همه پلیدی‌ها و عامل تمام خطاهاست. به تعبیر امام سجاد(ع) اگر شیطان آدمیان را از اطاعت خداوند باز نمی‌داشت، هیچ‌کس به گناه و بزهکاری نمی‌پرداخت و اگر ابلیس باطل را در چهره حق مجسم نمی‌کرد، هیچ انسانی به گمراهی نمی‌گرایید. توجه به ویژگی، توانایی و عمق دشمنی ابلیس با انسان نیز ضرورت بازشناسی او را بهتر تبیین می‌کند. برابر روایات، ابلیس از آغاز ولادت تا پایان حیات، روز و شب حتی آن‌گاه که آدمی به خواب می‌رود، از وی دست برنمی‌دارد تا به هدف شوم خویش دست یابد. به گفته «ابن‌معاد» با توجه به آن که ابلیس قدیم است و تو جدید هستی، او حیله‌گر است و تو ذهنی سلیم داری. او تو را می‌بیند و تو او را نمی‌نگری. او تو را فراموش نمی‌کند و تو او را فراموش می‌کنی. ابلیس را از تو بر علیه تو یاور است و تو را بر او هیچ یاری نیست، و به فرموده پیامبر(ص)، او همانند خون در رگ، در وجود آدمی جریان می‌یابد. دل آدمی مسکن و رگ‌هایش راه‌گذار اوست، به هوش باش که جز با فضل و کمک الهی نمی‌توان بر او غلبه کرد!

آن چه مایه شگفتی است، این که با وجود هشدارهای پی در پی کتاب‌های آسمانی، بسیاری از افراد چنان با ابلیس و دستیارانش نرد محبت و مودت می‌بازند که گویا دوستی بهتر از آنان سراغ ندارند. این افراد، دشمنی‌های جان‌سوز ابلیس را دوستی، لذت و خوشی پنداشته، با کمال اشتیاق از فرو افتادن در دام‌های خطرناک وی استقبال می‌کنند و برای سقوط در آن به کوشش نیز دست می‌زنند!
شگفت‌انگیزتر آن است که برخی به صورت رسمی به پرستش شیطان پرداخته، بدان منظور، همه ساله مراسم و آیین‌های خاصی را در کشورهای گوناگون برگزار می‌کنند.

شناخت واژگانی ابلیسدر قرآن کریم و روایات از دو واژه «ابلیس» و «شیطان» استفاده می‌شود که به بازشناسی هردو واژه می‌پردازیم. «ابلیس» نام خاص موجودی زنده، مکلف، متمرد از فرمان الهی و رانده شده از درگاه اوست. درباره ریشه لغوی واژه «ابلیس» دو دیدگاه وجود دارد:
1. برخی لغت‌شناسان و مفسران، ابلیس را واژه‌ای عربی بر وزن «افعیل» دانسته‌اند که از ریشه (ب ـ ل ـ س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای یاس، حزن، درماندن، سکوت و حزن ناشی از یاس و ترس، پشیمانی و حیرت آمده و ابلیس، بدان‌روی بدین نام خوانده شده که از هرخیر یا رحمت الهی مایوس و پشیمان شد.

زبیدی می‌گوید: «بلس» به معنای کسی است که خیری نزد او یافت نشود یا آن‌کس که از او شر برخیزد. مشتقات این ریشه به جز ابلیس، و از باب افعال (ابلاس)، پنج‌بار در آیات 12 و 49 سوره روم؛ 44 انعام؛ 77 مومنون و 75 زخرف، به کار رفته است. براساس این دیدگاه، غیر منصرف بودن ابلیس به دلیل آن است که در زبان عربی، کم نظیر است و به اعلام بیگانه شباهت دارد.

2. در برابر دیدگاه پیشین، بیش‌تر لغت‌دانان و برخی مفسران، واژه ابلیس را برگرفته از زبان‌های بیگانه و علت غیر منصرف بودن آن را علم و اعجمی بودن می‌دانند.

دو احتمال دیگر نیز در مورد ماخذ اصلی واژه ابلیس ذکر شده است. ابلیس یا از ماده «بالوس» به معنای آمیخته و غربال نشده یا از ماده «بالش» به معنای جست‌وجو، تفتیش و کاوش است. «بلاش» از همین ریشه، به پلیس مخفی داخلی گویند؛ زیرا ابلیس، پلیس سری داخلی است یا بدان‌روی که خالص و صاف نبوده، بلکه آمیختگی و اختلاط دارد و در معرض امتحان و غربال قرار گرفته، او را به این نام خوانده‌اند.


شیطان
«شیطان» اسم جنس و نامی عام و فراگیر برای هرموجود شریر متمرد و فریب‌کار است. در باره ریشه واژه شیطان، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی از لغت‌شناسان، واژه شیطان را غیر تازی و گرفته شده از زبان عبری و به معنای دشمن و شریر، و عده‌ای آن را کلمه‌ای عربی می‌دانند. صاحبان رای اخیر، در این که شیطان از ماده «شطن = دور شد» اشتقاق یافته و یا از ریشه «شاط = نابود و از غضب برافروخته شد» گرفته شده است؛ اختلاف کرده‌اند. دلیل نام‌گذاری شیطان به این واژه، بنابر احتمال‌های پیشین؛ دشمنی، کینه‌ورزی، شرارت، یا دوری و انحراف از حق و تمرد و سرکشی در برابر فرمان الهی، یا هلاکت و شدت غضب اوست.

براساس رای دیگر، احتمال دارد که واژه شیطان از «شوتن» پارسی به معنای «مولود تاریکی» گرفته شده باشد؛ زیرا در پارسی قدیم «شه» به معنای «تاریکی» و «تن» به معنای «زاده» بوده است و این دیدگاه (شیطان مولود تاریکی و یزدان منبع روشنی) نظریه‌ای از آیین قدیم ایران زمین است.

مقایسه معنای لغوی دو واژگان، روشن می‌سازد که ابلیس نامی خاص برای موجودی است که از سجده بر آدم امتناع ورزید؛ ولی شیطان نامی عام و فراگیر برای همه موجودات فریب‌کار و شریر است. بر این اساس، ابلیس، شیطان است؛ اما هرشیطانی ابلیس نیست؛ البته ناگفته نماند که در پاره‌ای از روایات، واژه ابلیس بر شیطان‌های دیگر نیز اطلاق و به صورت «ابالسه» جمع بسته شده است.

کاربرد واژگان در قرآن
واژه ابلیس در قرآن کریم، 11 بار به کار رفته که 9 بار آن ضمن داستان آفرینش آدم و فرمان سجده بر وی آمده است. واژه شیطان و شیاطین نیز 88 بار (64 بار به صورت مفرد معرفه مساوی با الشیطان، شش بار به صورت مفرد نکره مساوی با شیطان و 18 بار به صورت جمع مساوی با شیاطین) در قرآن کریم به کار رفته است.

از بررسی موارد کاربرد واژه شیطان در قرآن کریم و گفته لغت‌دانان و مفسران بر می‌آید که در بیش‌تر موارد، مقصود از شیطان یا دست کم مصداق بارز آن، همان ابلیس است. قرآن پس از سر باز زدن ابلیس از سجده، از او با نام «الشیطان» یاد می‌کند. (بقره، 36؛ اعراف، 20، 117).

نام و القاب ابلیس
برابر برخی روایات، نام اصلی ابلیس، حارث (حرث) بوده است که بر اثر عبادت طولانی، او را «عزازیل»، یعنی عزیز خدا خطاب می‌کردند. وی پس از عجب، «ابلیس» نامیده شد و پس از سر باز زدن از سجده و رانده شدن از درگاه الهی، «شیطان» نام گرفت.نام‌های دیگر او، «ضریس، سرحوب، المتکون و المتکوز»، و کنیه و القابش، ابومره (ابوقره)، ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی) نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف و ابودجانه است.

نژاد، لشکریان و حزب ابلیس
براساس تصریح آیات قرآن، ابلیس، ذریه و فرزندانی دارد که به او در فریب انسان یاری می‌رسانند: «الا ابلیس... افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونی و هم لکم عدو(کهف، آیه 50)». به گفته قتاده، به استناد احادیث در برابر ولادت هر انسان، خداوند بر ابلیس نیز فرزندی عطا می‌کند. بدین‌سان هریک از فرزندان آدم، شیطانی دارد که ماموریت دارد او را بفریبد.

پیشینه ابلیس در ادیان و مذاهب
اعتقاد به وجود شیطان و نیروهای شرور در میان ادیان و مذاهب، از دیرباز وجود داشته است؛ به همین جهت در متون مقدس بسیاری از ادیان و مذاهب پیشین، از ابلیس، ماهیت، گستره کوشش، کنام، فرجام و راه‌های مقابله با وی سخن گفته شده که بسیاری از موارد، مشابه، بلکه هم‌سان و در برخی موارد متفاوت است.

بر اساس مطالب کتاب، تاریخ‌نگاران دینی در میان ادیان ابتدایی و اقوام باستان، از اعتقاد بابلی‌ها درباره عامل دیو زدگی که آن را ارواح شیطان شریر می‌دانستند و برای دفع آن به وسیله کاهنان از افسون‌های خاص استفاده می‌کردند، سخن گفته‌اند.

چاپ چهارم کتاب «ابلیس، دشمن قسم خورده» در شمارگان 1200 نسخه، 156 صفحه و بهای 23000 ریال راهی بازار نشر شد.


انتشار کتاب "پوشش و حجاب" در مجموعه چلچراغ حکمت

چلچراغ حکمت (دوره چهل جلدی)پوشش و حجاب

مجموعه چلچراغ حکمت با تکیه بر تمام آثار منتشر شده استاد شهید مطهری ، در چهل دفتر مستقل فراهم آورده شده است. در این مجموعه موضوعی، کوشش شده است:
1. هر کتاب به تنهایی یک موضوع مستقل را دنبال کند؛
2. اصل بر به گزینی باشد و دیدگاه استاد به صورت موضوعی، از تمام آثار مکتوب و همچنین یادداشت های منتشر شده، چکیده سازی شود؛
3. دخل و تصرف نگارنده در حد گردآوری، اقتباس، تلخیص، تلفیق و تنظیم مطالب، در ساختاری مشخص و با یک فصل بندی نو و جذاب باشد؛
4. برای اتقان و اعتبار اثر، همه مطالب به آثار مکتوب شهید مطهری مستند شود و در پاورقی ها، خواننده بر حسب مورد به مجموعه آثار (م.آ)، یادداشت ها و (یا) آثار مستقل استاد ارجاع داده شود؛
5. توضیحات نگارنده، جدای از متن و در مقدمه یا پس گفتار ارائه شود.
چلچراغ حکمت، تنها پلی برای ورود به بوستان سبز اندیشه های استاد شهید مطهری است. بی شک خواننده جوان و دانش پژوه با مطالعه این مجموعه خود را از مطالعه آثار استاد بی نیاز نمی داند، بلکه در گامی فراتر به مطالعه کتاب های ایشان و انس بیشتر با آنها، ترغیب خواهد شد.

مولف: احمد ایمانی | اکبر پیروی | امین عابدی نژاد | بهروز محمدی | حسن ابراهیم زاده | حسن اسماعیل پور نیازی | حسن پناهی آزاد | حسین سوزنچی | حمیدرضا شاکرین | رضا میرزایی | سعید فراهانی فرد | سلیمان خاکبان | سید ابراهیم حسینی | سید رضا کلوری | سید مصطفی حسینی نسب | سیدمحمدعلی داعی نژاد | شریف لک زایی | عباس چراغ چشم | عباس رضوانی نسب | عبدالحسین خسروپناه | عبدالله محمدی | علی دژاکام | علی ذوعلم | علی محمدی آشنانی | علی نصیری | غلامرضا بهروز لک | محمدباقر پورامینی | محمدجواد رودگر | محمدحسن قدردان قراملکی | محمدحسین پورامینی | محمدصفر جبرئیلی | محمدمهدی رضایی | مهدی عبداللهی | نجمه کیخا چلچراغ حکمت
بسط و ترویج اندیشه‌های استاد شهید مرتضی مطهری از دغدغه‌های اصلی مرکز است. نظر به تفصیل و گستردگی آثار استاد (بیش از 20.000 صفحه) فراهم‌سازی چکیده‌ای موضوعی و در عین حال دقیق از آن، جهت استفادة بهتر مخاطبان و تعریف یک چارچوب فکری مطمئن ضروری می‌نمود. مجموعة چلچراغ حکمت در چهل‌دفتر عهده‌دار این مهم است و در سال 1389 منتشر شده است. عناوین این مجموعه عبارتند از:
اخلاق و فرااخلاق /احد ایمانی
غرب‌شناسی /حسن ابراهیم‌زاده
انسان‌شناسی /حسن اسماعیل‌پور نیازی
نبوت / امین عابدی نژاد
اهل بیت(ع) /اکبر پیروی
عدالت اجتماعی /نجمه کیخا
آزادی / شریف لک‌زایی
قرآن‌شناسی /علی نصیری
اسلام و دنیای متجدد /حسین سوزنچی
ایمان / سید محمدعلی داعی‌نژاد
عقلانیت / سید محمدعلی داعی‌نژاد
تحجر /سید رضا کلوری
امیر مؤمنان(ع) / عبدالله محمدی
مهدویت /بهروز محمدی
پوشش و حجاب /علی محمدی آشنانی
سیاست و حکومت /محمدحسن قدردان قراملکی
جوان / عباس رضوانی‌نسب
تربیت /عباس چراغ‌چشم
انقلاب اسلامی / علی ذوعلم
اقتصاد اسلامی / سعید فراهانی‌فرد
فلسفه اسلامی و غربی / علی دژاکام
دین‌شناسی / عبدالحسین خسروپناه
روشنفکری و روشنفکران / عبدالحسین خسروپناه
معاد /حمیدرضا شاکرین
حکمت احکام /حمیدرضا شاکرین
نهج‌البلاغه /محمدمهدی رضایی
منزلت و حقوق زن /سید ابراهیم حسینی
روحانیت و حوزه‌ها /سلیمان خاکبان
امامت و رهبری / رضا میرزایی
پیامبر اسلام(ص) / محمدباقر پورامینی
حماسة عاشورا / محمدباقر پورامینی
تمدن اسلامی /محمدباقر پورامینی
عقاید شیعه / محمدصفر جبرئیلی
اسلام /محمدصفر جبرئیلی
خداشناسی / مهدی عبداللهی
امر به معروف و نهی از منکر / غلامرضا بهروز لک
شناخت، جهان‌بینی و ایدئولوژی /حسن پناهی آزاد
عدل الهی / سید مصطفی حسینی‌نسب
عرفان / محمدجواد رودگر
تاریخچه تشیع / محمدحسین پورامینی
 

Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎



جلد37: پوشش و حجاب

مولف: علی محمدی آشنانی
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
زبان کتاب: فارسی
شمارگان: 5000
چاپ جاری: 1
تعداد صفحات: 96
وزن(گرم): 145
شابک:
978-600-159-020-7
تاریخ ثبت: شنبه 26 تیر 1389
تاریخ ویرایش: شنبه 4 بهمن 1393
کد : 7012
تعداد بازدید: 875

برچسب:
1. زن و خانواده - سایر (7-16)
2. نظام رفتاری، احکام و اصول فقه شیعه(3-2)
3. رفتار (3-17)
4. فرهنگ و ارتباطات اجتماعی (2-16942

کتاب سازمان و مدیریت مسجد

عنوان

سازمان و مدیریت مسجد



پدیدآورنده

نویسنده علی محمدی آشنانى

موضوع

مسجدها - مدیریت محمدصپیامبر اسلام,53 قبل از هجرت11- ق،-سرگذشتنامه،

شماره ردیف1592
کد عنوان1592
سرشناسه فارسیمحمدی آشنانی , على
محل انتشارتهران
ناشرمرکز رسیدگی به امور مساجد, معاونت فرهنگى
تاریخ نشر1377
یادداشتهاکتابنامه : ص ,216 - 213 همچنین به صورت زیرنویس
سایر شناسه افزوده در مستند عنوانمرکز رسیدگی به امور مساجد معاونت فرهنگى
رده بندی کنگره
BP 261 /م3س2
رده بندی دیویی
297 /75 م352س
رده مقردین
برساخت216 ص
نوع مدرککتاب