علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

پوشش زن در گستره تاریخ

پوشش زن در گستره تاریخ

یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است . بر این اساس، لباس پوشیدن یکی از شؤون و ویژگی‏های انسان است . لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرم، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می‏کند و می‏توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست . قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه خداوند خواندن لباس به کارکردهای مختلف آن اشاره می‏کند و می‏فرماید: «ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می‏پوشاند و مایه زینت‏شما است و لباس تقوا بهتر است . این از آیات خداوند است . باشد که متذکر شده پند گیرید .» (1) 
در این راستا، پوشش اعضای جنسی به دلایل گوناگون از اهمیت‏بیش‏تری برخوردار است . برابر متقن‏ترین کتاب آسمانی، قرآن و دیگر کتب مقدس، تاریخ رویکرد آدمیان به پوشش از نخستین انسان‏ها یعنی حضرت آدم و حوا آغاز می‏شود . در قرآن کریم آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة; و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشکار گردید] و به سرعت‏با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند .» (2) 
در کتاب مقدس نیز می‏خوانیم: «چون زن دید که آن درخت‏برای خوراک نیکو است و به نظر خوش‏نما و درختی دلپذیر، دانش افزا . پس از میوه‏اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد . آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند . پس برگ‏های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند . . . . و خداوند، رخت‏ها برای آدم و زنش از پوست‏بساخت و ایشان را پوشانید . (3) 
بر اساس پژوهش‏ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند . آدمی نخست‏با برگ درختان، سپس با پوست‏حیوانات و بعدها با دست‏بافت‏های خود، خویش را پوشاند . (4) تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده‏اند . بر این تلاش تاکید ورزیده‏اند; برای نمونه دکتر شیبانی در کتاب «تاریخ تمدن‏» ، با اشاره به این که تمدن سومری‏ها از نخستین تمدن‏های بشری است، می‏نویسد: «نخستین دسته‏ای از نژاد انسان که در این نواحی متمرکز شدند و نخستین شهر حقیقی را بنا نهادند، سومری‏ها بودند; و چون سرزمین آن‏ها بی‏اندازه حاصلخیز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت می‏نمودند و به گله‏داری و پرورش دام می‏پرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده می‏کردند . از پشم و کرک بز پارچه تهیه می‏نمودند و از پارچه‏های کتانی که به آن نام گاد، (gud) می‏دادند، البسه (انواع لباس) درست می‏کردند .» (5) 
خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست‏یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملی بهره‏مند گردید و انسان به پوشاک مناسب‏تر دست‏یافت . نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش‏» پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس ماده، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیت‏بیش‏تر از خود نشان داده‏اند . (6) دانشمندان، در مورد علت اشتیاق و جدیت‏بیش‏تر زنان، نظرهای گوناگون ارائه داده‏اند; بسیاری ریشه اشتیاق بیش‏تر زنان به پوشش را طبیعت آنان دانسته‏اند . دکتر فخری، دانشمند فیزیولوژیست مصری، در این باره می‏نویسد: نوعی احساس حیا در حیوانات وجود دارد; زیرا میل به اختلاط جنسی در حیوانات به صورت ادواری است; یعنی در مقاطع خاصی از زمان چنین میلی وجود دارد و در مقاطع دیگر زمانی تمایلی به آمیزش جنسی در آنان به چشم نمی‏خورد . در چنین مواقعی، آنان نوعی احساس حیای تناسلی دارند . بنابراین، ممکن است‏بگوییم اصل و مبدا احساس حیا، همان احساس طبیعی جنس ماده در مورد حیا است و به همین جهت، می‏بینیم نوع احساس حیا در زنان از مردان قوی‏تر است . (7) ویل دورانت نیز می‏گوید: «شرمگینی، خاص نوع انسان نیست و شباهت آشکاری دارد به کراهت‏حیوان ماده از جفت‏شدن در غیر فصل جفت‏جویی یا خارج از حد معتاد آن . مسلما ریشه شرمگینی نیز از همین جا است .» (8) 
در مقابل، ویلیام جیمز، روان‏شناس معروف، حیا را امری اکتسابی می‏داند و می‏نویسد: «زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند . . . .» یکی از محققان سبب گرایش زنان به حیا را چنین توضیح داده است: «خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح برای شکار مردان است . . . مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آن که بداند، حس می‏کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر می‏دهد .» (9) شوپنهاور نیز حیای زن را رهاورد پیمان پنهانی زنان برای افزایش ارزش و جذابیت‏خود و وادار ساختن مرد به جست و جو می‏داند . (10) 
طبق این دیدگاه، حیا امری غریزی نیست; به نوعی در نهاد زنان ریشه دارد و از سرشت‏خاص آنان بر می‏خیزد . 
به هر حال، به گواهی متون تاریخی، در میان اکثر قریب به اتفاق ملتها و کشورهای جهان حجاب زنان معمول بوده است . مؤرخان، به‏ندرت از اقوامی بدوی که زنانشان دارای حجاب مناسب نبوده یا برهنه در اجتماع ظاهر می‏شدند، نام می‏برند . تعداد این اقوام آن قدر اندک است که در مقام مقایسه قابل ذکر نیستند . (11) از این‏رو، می‏توان نتیجه گرفت: در اقوام بدوی و غیرمتمدنی که زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخی موانع، سبب جلوگیری از بروز استعدادهای طبیعی و فطری زنان شده یا عواملی ناشناخته انحراف آنان از مسیر فطرت را رقم زده است . 
حجاب زنان در طول تاریخ، فراز و نشیب‏های بسیار دیده و در سایه فرهنگ‏ها و سلیقه‏های حاکمان و متنفذان مذهبی تشدید یا تخفیف پذیرفته، ولی هماره تداوم یافته و هیچ‏گاه به طور کامل از میان نرفته است . بسیاری از مؤرخان به گستردگی دامنه حجاب و رواج آن در بین زنان اشاره کرده‏اند . فرید وجدی با تصریح به قدمت‏حجاب، با استناد به دایرة‏المعارف لاروس، گزارشی مفصل از پوشاندن صورت و همه اندام‏ها توسط زنان یونانی و فنیقی ارائه می‏دهد و از رواج حجاب در میان زنان اسبرطا، سیبری، آسیای صغیر، فارس و عرب سخن می‏گوید . (12) 
ویل دورانت زنان بریتانیای جدید و جزیره برنئو را دارای حجاب کامل خوانده است . (13) راسل کیفیت‏حجاب در عصر ملکه ویکتوریا را شدید می‏شمارد . (14) و مهدی‏قلی هدایت از رواج حجاب در چین سخن می‏گوید . (15) 
بسیاری از متفکران، برابر آیات قرآن و کتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم کردند و بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکری قرار گیرند، به وسیله برگ‏های درختان بهشتی به سرعت‏خود را پوشاندند - راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته‏اند; زیرا اولا، نخستین انسان‏ها به طور فطری به پوشش روی آورده‏اند . ثانیا، گزارش‏های موجود به خوبی اثبات می‏کند که حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت می‏شده و در بعضی از موارد با شدت و سختی همراه بوده است . ثالثا، اگر اکنون نیز به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در می‏یابیم . آقای «براون واشنایدر» در کتابی به نام «پوشاک اقوام مختلف‏» تصویر لباس‏های ملی و رایج کشورهای مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به تفصیل ارائه کرده است . نگاهی کوتاه به این کتاب نشان می‏دهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیک و . . . حجاب را به طور کامل رعایت می‏کردند و اکثرا سر خویش را نیز می‏پوشاندند . برابر تصاویر این کتاب، کاهش تدریجی حجاب زنان از نیمه دوم قرن هیجدهم در اروپا آغاز شد; ولی حتی تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاییان همچنان لباس بلند می‏پوشیدند و سر را نیز می‏پوشاندند . (16) 
متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است . بسیاری از جامعه‏شناسان حجاب زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کرده‏اند . مونتسکیو می‏نویسد: «قوانین طبیعت‏حکم می‏کند زن خوددار باشد; زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیش‏تری دارد . بنابراین، تضاد بین آن‏ها را می‏توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند .» (17) 
در نظر منتسکیو، از دست رفتن عفت زنان به قدری نواقص و معایب پدید می‏آورد و روح مردم را فاسد می‏کند که اگر کشوری بدان دچار گردد، در بدبختی‏های فراوان فرو می‏رود . به خصوص در حکومت دموکراسی از دست رفتن عفت‏سبب بزرگ‏ترین بدبختی‏ها و مفاسد می‏شود و اساس حکومت را از بین می‏برد . بدین جهت، «در جمهوری نه تنها اخلاق فاسد بلکه تظاهر به فساد اخلاق و سبکی را نیز منع کرده‏اند; چه آن که عشوه‏گری و طنازی که از بیکاری زن‏ها تولید می‏شود، نتیجه‏اش آن است که قبل از آن که خود زن‏ها را فاسد کند، دیگران را فاسد می‏نماید .» (18) 
با عنایت‏به تمایل فطری زن و نقش حیاتی پوشش زنان در کنترل و هدایت غرائز شهوانی در مسیر صحیح و جلوگیری از فساد و تباهی جامعه، پیامبران الاهی، هماهنگ با فطرت انسانی زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدین وسیله اشتیاق درونی‏شان را با قوانین تشریعی استحکام بخشیدند . (19) 
آری، پروردگار جهانیان از یک سو گرایش به پوشش را در نهاد زنان به ودیعت گذارد; از سوی دیگر، پوشاک را در لابه‏لای نعمت‏های بیکرانش به بشر ارزانی داشت; و از سوی سوم «حجاب‏» را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستی «زن‏» در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهی نجات یابد . قرآن کریم برهنگی و کنارگذاشتن لباس را دام شیطان معرفی می‏کند و انسان‏ها را از فروافتادن در چنین دامی بر حذر می‏دارد: «ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت‏بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد تا عورتشان را به آن‏ها بنمایاند . همانا شیطان و گروه وابسته به او، شما را از جایی [یا به گونه‏ای] می‏بینند که شما آن‏ها را نمی‏بینید . ما شیاطین را اولیا و دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‏آورند .» (20) 
از نظر تاریخی، شکل نوین بی‏حجابی از قرن نوزدهم آغاز شد . پس از رنسانس و انقلاب علمی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت‏به اصطلاح آزادی زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت; به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن‏نگار غرب، کارخانه‏داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، برای دست‏یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجی جدید به وجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی‏» نامیده شد و در باره ضرورت آن تبلیغات وسیعی در مطبوعات انجام گرفت . (21) دامنه این اقدامات کم‏کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت . نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی به کشف حجاب بانوان روی آورد، افغانستان بود . دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، در سال 1313 منع حجاب در آن رسمیت‏یافت . در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دی ماه 1314، به صورت رسمی کشف حجاب را اجرا کرد . 

پی‏نوشت: 

1 . اعراف (7): آیه 27 . 
2 . اعراف (7): آیه 22 . 
3 . تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6- 8 و 20 و 21 . 
4 . ویل دورانت در صفحه 155 نخستین جلد تاریخ تمدن درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت‏بافندگی می‏نویسد: از آن وقت که انسان توانست‏سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگی پرداخت; و نیز می‏توان گفت که، از وقتی که انسان بافندگی را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت; چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست‏حیوانات خود را بپوشاند . با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس‏هایی را برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه رد هندی و شنل یونانی و لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است . در این هنگام است که بافندگی از مهم‏ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است . دوک‏ها و ماسوره‏هایی که در میان عصر جدید به دست آمده، به خوبی نشان می‏دهد که صنعت عظیم بافندگی ریشه دوری دارد . 
5 . تاریخ تمدن، نظام الدین مجیر شیبانی، ص 43 . 
6 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278، لذات فلسفه، ویل دورانت، ص 129 . 
7 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278 و 280 و 289 . 
8 . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 129 . 
9 . همان، ص 129 . 
10 . حسینی نجفی، ص 116 . 
11 . النادر کالمعدوم; موارد کمیاب همانند نایاب است . 
12 . دایرة المعارف فریدوجدی، ج 3، ص 336 . 
13 . تاریخ تمدن، ج 1، ص 72 . 
14 . زناشویی و اخلاق، ص 134 . 
15 . خاطرات و خطرات، مهدی‏قلی هدایت، ص 405 . 
16 . ر . ک . پوشاک اقوام مختلف، ترجمه یوسف کیوان شکوهی . 
17 . زن در آیینه تاریخ، علی اکبر علویقی، ص 115 . 
18 . روح القوانین، منتسکیو، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص 325 . 
19 . برای تفصیل بیش‏تر به حجاب در ادیان الاهی از نگارنده مراجعه می‏شود . 
20 . اعراف (7): 27 . 
21 . لذات فلسفه، ص 151 . 

علی محمدی آشنانی / پرسمان شماره 4 


کتاب «با نیکی و عدالت، قشنگ میشه رفاقت» برای آموزش روابط اجتماعی منتشر شد

با نیکی و عدالت، قشنگ میشه رفاقت
با نیکی و عدالت، قشنگ میشه رفاقت
   
قیمت پشت جلد:  10000 ریال
 
Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎

 
مشخصات کتاب
  • تعداد صفحه: 30
  • نشر: نورگستر (19 دی، 1388)
  • شابک: 964-8937-21-4
  • قطع کتاب: رحلی
  • وزن: 150 گرم

کتاب «فرزندم تمیز باش عزیز باش» برای آموزش پاکیزگی به کودکان نشر یافته است!

فرزندم تمیز باش عزیز باش


فرزندم تمیز باش عزیز باش
علی محمدی آشنانی (تدوین)، سعید شریفی (تصویرگر)
   
قیمت پشت جلد:  9000 ریال

Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎

 
مشخصات کتاب
  • تعداد صفحه: 22
  • نشر: نورگستر (19 دی، 1388)
  • شابک: 964-94348-9-5
  • قطع کتاب: رحلی
  • وزن: 100 گرم





کتاب «مهارت خودآگاهی» منتشر شد!

Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎

مهارت خودآگاهی؛ مرحله نخست: خودیابی

 
قیمت پشت جلد:  35000 ریال
 


Bildergebnis für ‫علی محمدی آشنانی‬‎


مشخصات کتاب
  • تعداد صفحه: 192
  • نشر: نورگستر (08 اسفند، 1391)
  • شابک: 978-964-8937-54-1
  • قطع کتاب: پالتویی
  • وزن: 550 گرم

هدف جامعه ی آرمانی قرآن

چکیده :

 

اغلب بلکه همه جوامع آرمانی بشری، هدف کلی خود را تحقق عدالت و تأمین کمال و سعادت آدمی، معرفی کرده اند، ولی به دلیل آن که سعادت، کمال و عدالت، در دیدگاه هر یک، تعریف و مصداق خاصی دارد، اهداف جزئی و تفصیلی آنان بسیار دیگرگون می گردد، زیرا پیش فرض های اصولی هم چون: نحوه ی نگرش به انسان، غایت را دنیا یا آخرت پنداشتن، مادی نگری یا وحی مداری، تعاریف ما را از سعادت، کمال و عدالت به طور اساسی تغییر می دهد.شاید بتوان گفت هدف کلی جامعه اسلامی نیز دست یابی به سعادت، کمال و عدالت حقیقی است اما در تعریف قرآن کریم، این امور تنها در پرتو معرفت و قرب به خدا قابل دست یابی است و بس. علامه طباطبایی می فرماید:« هدف اجتماعی اسلامی، سعادت حقیقی مبتنی بر عقل است به این معنا که می کوشد انسان، تعادلی در مقتضیات غرایز و نیروهای خود برقرار کرده تا آن اندازه در اقناع غرایز قدم بردارد که او را از عبادت که وسیله ی عرفان حق است باز ندارد. »

متن مقاله :

 

اغلب بلکه همه جوامع آرمانی بشری، هدف کلی خود را تحقق عدالت و تأمین کمال و سعادت آدمی، معرفی کرده اند، ولی به دلیل آن که سعادت، کمال و عدالت، در دیدگاه هر یک، تعریف و مصداق خاصی دارد، اهداف جزئی و تفصیلی آنان بسیار دیگرگون می گردد، زیرا پیش فرض های اصولی هم چون: نحوه ی نگرش به انسان، غایت را دنیا یا آخرت پنداشتن، مادی نگری یا وحی مداری، تعاریف ما را از سعادت، کمال و عدالت به طور اساسی تغییر می دهد.
شاید بتوان گفت هدف کلی جامعه اسلامی نیز دست یابی به سعادت، کمال و عدالت حقیقی است اما در تعریف قرآن کریم، این امور تنها در پرتو معرفت و قرب به خدا قابل دست یابی است و بس. علامه طباطبایی می فرماید:
« هدف اجتماعی اسلامی، سعادت حقیقی مبتنی بر عقل است به این معنا که می کوشد انسان، تعادلی در مقتضیات غرایز و نیروهای خود برقرار کرده تا آن اندازه در اقناع غرایز قدم بردارد که او را از عبادت که وسیله ی عرفان حق است باز ندارد. » (1)
« مقصد نهایی که اسلام می خواهد جامعه ی بشری را بر اساس آن بسازد و به وحدت برساند، دین توحید ( یگانه پرستی ) است، لذا اسلام قوانین را هم بر اساس توحید وضع کرده است، اما در وضع قوانین فقط به تعدیل اراده ها و کارها اکتفا نکرده است، بلکه این قوانین را با امور عبادی تکمیل کرده و به علاوه، معارف حقیقی و اخلاق فاضله را نیز به آن افزوده است. » (2)
تأمّل و عمق نگری در قرآن، نشان از آن دارد که چهار هدف هر چند ممکن است به ظاهر متفاوت به نظر برسند، هدفی واحد و یگانه هستند؛ هدف آفرینش، هدف برانگیختن پیامبران (علیه السّلام)، هدف زندگی انسان و هدف تشکیل جامعه ی آرمانی، (3) زیرا هدف از تشکیل جامعه ی آرمانی قرآن، زمینه، فضا و بسترسازی بلکه تحقق هدف خلقت، هدف بعثت و هدف بایسته ی زندگی انسان است.
بدین سان هدف از تشکیل جامعه ی آرمانی قرآن، همان هدف آفرینش انسان در نظام هستی یعنی رساندن انسان به مقام خلیفة اللّهی (4) از طریق کسب معرفت خداوند (5) و برگزیدن بندگی و پرستش او در مقام عمل است. (6) همان گونه که هدف جامعه ی آرمانی، همان هدف بعثت انبیای الهی یعنی خداشناسی و یکتاپرستی، (7) از طریق تعلیم و تربیت (8) و برپا ساختن عدالت توسط مردم است. (9) هم چنان که هدف زندگی هر انسان مؤمن نیز همین است (10) و بایسته است که در همه ی شئون و اعمالش، بندگی خالصانه خداوند را هدف خود قرار دهد:
( قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‌ ) (11)
بگو: « در حقیقت، نماز من و سایر عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانیان است.
مودودی نیز با تأکید بر یگانگی اهداف پیش گفته، می گوید:
« در اسلام هدف زندگی انسان و هدف اجتماع، یک سان است و این هدف، اِعمال و اجرای قانون الهی و کسب خشنودی خداوند است. » (12)
برخی، از آیات مربوط به رسالت انبیا در دعوت به توحید و بندگی خداوند (13) از یک سو و آیات مربوط به اقامه ی عدالت توسط انبیا (14) از سوی دیگر، چنین پنداشته اند که گویا توحید و عدالت، دو هدف جداگانه ی پیامبران هستند، ولی باید بدانیم که هرگز آفرینش، انبیا و جامعه ی آرمانی قرآن، از نظر هدف، دچار ثنویت ( دوگانگی ) نیستند و دو هدف جداگانه را به طور مستقل و جدا از یکدیگر دنبال نمی کنند، بلکه تأکید بر اقامه ی عدالت در جامعه ی آرمانی (15) نه بدان معناست که اقامه ی عدالت، هدفی مستقل از معرفت و بندگی خداوند است، بلکه اقامه ی عدالت نیز برای فراهم ساختن معرفت و بندگی خداوند صورت می پذیرد و خود جلوه ای از توحیدِ اجتماعی و عملی است.
استاد مطهری با اشاره به این که دعوت به خدا و شناختن او، دعوت به توحید نظری و فردی است و دعوت به اقامه ی عدل و قسط در جامعه، برقرار ساختن توحید عملی و اجتماعی است، چنین نتیجه گیری می کند:
« هدف اصلی، دعوت به توحید نظری و عملی است و اخلاق عالی انسانی که تخلق به اخلاق الهی است، در حقیقت، درجه و مرتبه ای از خداشناسی و خدا پرستی است. » (16)
استاد مطهری، این حقیقت را به نیکویی چنین توضیح داده است:
شک نیست که پیامبران (علیهم السّلام) برای هدایت مردم به راه راست و برای سعادت و نجات مردم مبعوث شده اند. در قرآن برای بعثت، دو هدف ذکر شده است؛ شناخت خدا و نزدیک شدن به او و برقراری عدالت و قسط در جامعه ی بشری، ولی از آن جا که هدف اصلی پیامبران (علیهم السّلام)، شناخت خدا و قرب اوست، باید دانست که توحیدِ اجتماعی در پرتو اقامه ی عدل، وسیله ای برای وصول به آن هدف عالی است. آری، اگر بر جامعه، نظام عادلانه و معتدلی حکم فرما نباشد و ارزش هایی هم چون اقامه ی عدل و نفی ظلم و تبعیض محقّق نگردد، حرکت خدا جویانه ی انسان، امکان پذیر نیست. پس تحقق عدالت و آزادی، مساوات و دیگر ارزش های اجتماعی هم چون مقدمه ای برای معرفت خدا و قرب به اوست ولی باید بدانیم که اقامه ی عدل صرفاً جنبه مقدمی ندارد، بلکه این مقدمه، خود مرتبه ی ضعیفی از آن هدف است. به تعبیر دیگر چنین نیست که اگر انسان به معرفت و پرستش کامل حق رسید، وجود و عدم ارزش های اخلاقی اجتماعی برای او یکسان باشد. (17)
حقیقت مزبور را با تعابیر گوناگونی اندیشمندان دیگری نیز بیان کرده اند؛ به عنوان نمونه استاد مصباح یزدی می فرماید:
« هدف اصلی و نهایی جامعه ی آرمانی اسلامی، استکمال حقیقی انسان هاست که جز از راه خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی، کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او حاصل شدنی نیست. » (18)
« حکومت، استقرار دین، و نظم و امنیت و آرامش، همه مقدمه است برای توسعه و تعمیق کمّی و کیفی خداپرستی و ایمان و توحید. » (19)
بدین سان آرمان نهایی قرآن کریم برای جامعه ی انسانی آن است که افراد جامعه از لحاظ ایمان و معرفت دینی و نیز عمل صالح و پرهیزکاری به حدّ نصاب خاصی دست یابند و سازمان و نظام ویژه ای را برای سامان بخشی به روابط اجتماعی و نهادهای مربوط، بر اساس آموزه های اسلامی شکل دهند.
برخی مفسران به استناد آیات قرآن، از اهداف به ظاهر دیگری سخن گفته اند؛ مثلاً پرستش خداوند و اقامه ی نماز، ادای زکات و امر به معروف و اجرای عدالت اجتماعی یا مبارزه با مفاسد اجتماعی را از اهداف تشکیل حکومت اسلامی دانسته اند، (20) ولی بدون شک، این امور از اهداف فرعی و به عبارت دقیق تر شکل و قالب و مصداق های اجرایی آن هدف کلی هستند.

پی نوشت ها :

1. طباطبایی، المیزان، ترجمه ی موسوی، ج4، ص 172.
2. همان، ص 109.
3. اقتباس از: مطهری، تکامل اجتماعی انسان، بخش هدف زندگی و بعثت انبیا، ص 69-84.
4. ( وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً )؛ بقره، آیه ی 30.
5. ( اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عِلْماً )؛ طلاق، آیه ی 12. از امام حسین (علیه السّلام) نقل شده است: « إنَّ الله عزّوجل ما خلق العباد إلّا لیعرفوه فإذا عرفوه عبدوه »؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج18، ص 390.
6. ( وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ‌ )؛ ذاریات، آیه ی56.
7. ( أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ‌ )؛ نحل، آیه ی 2.
8. ( یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ‌ )؛ بقره، آیه ی 151؛ آل عمران آیه ی 164 و جمعه، آیه ی 2
9. حدید آیه ی 25.
10. ( وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً وَاحِداً لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ‌ )؛ توبه، آیه ی 31 و بیّنه، آیه ی 5 .
11. انعام، آیه ی 162.
12. مودودی، تئوری سیاسی اسلام، ترجمه ی محمد مهدی حیدرپور، ص 45.
13. اعراف، آیات 59، 65، 73، 85؛ هود، آیات 50، 61، 81، و... .
14. حدید، آیه ی 25.
15. ( لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ)، همان.
16. مطهری، وحی و نبوت، 33-38.
17. همان، ص 31-37.
18. مصباح یزدی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن و سنّت، ص 414.
19. همان، ص 316.
20. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج10، ص 36 .
منبع مقاله :
محمدی آشنانی، علی؛ (1392)، جامعه آرمانی قرآن کریم، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول