علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

پوشش زن در گستره تاریخ

پوشش زن در گستره تاریخ

یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است . بر این اساس، لباس پوشیدن یکی از شؤون و ویژگی‏های انسان است . لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرم، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می‏کند و می‏توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست . قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه خداوند خواندن لباس به کارکردهای مختلف آن اشاره می‏کند و می‏فرماید: «ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می‏پوشاند و مایه زینت‏شما است و لباس تقوا بهتر است . این از آیات خداوند است . باشد که متذکر شده پند گیرید .» (1) 
در این راستا، پوشش اعضای جنسی به دلایل گوناگون از اهمیت‏بیش‏تری برخوردار است . برابر متقن‏ترین کتاب آسمانی، قرآن و دیگر کتب مقدس، تاریخ رویکرد آدمیان به پوشش از نخستین انسان‏ها یعنی حضرت آدم و حوا آغاز می‏شود . در قرآن کریم آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة; و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشکار گردید] و به سرعت‏با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند .» (2) 
در کتاب مقدس نیز می‏خوانیم: «چون زن دید که آن درخت‏برای خوراک نیکو است و به نظر خوش‏نما و درختی دلپذیر، دانش افزا . پس از میوه‏اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد . آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند . پس برگ‏های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند . . . . و خداوند، رخت‏ها برای آدم و زنش از پوست‏بساخت و ایشان را پوشانید . (3) 
بر اساس پژوهش‏ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند . آدمی نخست‏با برگ درختان، سپس با پوست‏حیوانات و بعدها با دست‏بافت‏های خود، خویش را پوشاند . (4) تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده‏اند . بر این تلاش تاکید ورزیده‏اند; برای نمونه دکتر شیبانی در کتاب «تاریخ تمدن‏» ، با اشاره به این که تمدن سومری‏ها از نخستین تمدن‏های بشری است، می‏نویسد: «نخستین دسته‏ای از نژاد انسان که در این نواحی متمرکز شدند و نخستین شهر حقیقی را بنا نهادند، سومری‏ها بودند; و چون سرزمین آن‏ها بی‏اندازه حاصلخیز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت می‏نمودند و به گله‏داری و پرورش دام می‏پرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده می‏کردند . از پشم و کرک بز پارچه تهیه می‏نمودند و از پارچه‏های کتانی که به آن نام گاد، (gud) می‏دادند، البسه (انواع لباس) درست می‏کردند .» (5) 
خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست‏یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملی بهره‏مند گردید و انسان به پوشاک مناسب‏تر دست‏یافت . نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش‏» پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس ماده، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیت‏بیش‏تر از خود نشان داده‏اند . (6) دانشمندان، در مورد علت اشتیاق و جدیت‏بیش‏تر زنان، نظرهای گوناگون ارائه داده‏اند; بسیاری ریشه اشتیاق بیش‏تر زنان به پوشش را طبیعت آنان دانسته‏اند . دکتر فخری، دانشمند فیزیولوژیست مصری، در این باره می‏نویسد: نوعی احساس حیا در حیوانات وجود دارد; زیرا میل به اختلاط جنسی در حیوانات به صورت ادواری است; یعنی در مقاطع خاصی از زمان چنین میلی وجود دارد و در مقاطع دیگر زمانی تمایلی به آمیزش جنسی در آنان به چشم نمی‏خورد . در چنین مواقعی، آنان نوعی احساس حیای تناسلی دارند . بنابراین، ممکن است‏بگوییم اصل و مبدا احساس حیا، همان احساس طبیعی جنس ماده در مورد حیا است و به همین جهت، می‏بینیم نوع احساس حیا در زنان از مردان قوی‏تر است . (7) ویل دورانت نیز می‏گوید: «شرمگینی، خاص نوع انسان نیست و شباهت آشکاری دارد به کراهت‏حیوان ماده از جفت‏شدن در غیر فصل جفت‏جویی یا خارج از حد معتاد آن . مسلما ریشه شرمگینی نیز از همین جا است .» (8) 
در مقابل، ویلیام جیمز، روان‏شناس معروف، حیا را امری اکتسابی می‏داند و می‏نویسد: «زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند . . . .» یکی از محققان سبب گرایش زنان به حیا را چنین توضیح داده است: «خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح برای شکار مردان است . . . مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آن که بداند، حس می‏کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر می‏دهد .» (9) شوپنهاور نیز حیای زن را رهاورد پیمان پنهانی زنان برای افزایش ارزش و جذابیت‏خود و وادار ساختن مرد به جست و جو می‏داند . (10) 
طبق این دیدگاه، حیا امری غریزی نیست; به نوعی در نهاد زنان ریشه دارد و از سرشت‏خاص آنان بر می‏خیزد . 
به هر حال، به گواهی متون تاریخی، در میان اکثر قریب به اتفاق ملتها و کشورهای جهان حجاب زنان معمول بوده است . مؤرخان، به‏ندرت از اقوامی بدوی که زنانشان دارای حجاب مناسب نبوده یا برهنه در اجتماع ظاهر می‏شدند، نام می‏برند . تعداد این اقوام آن قدر اندک است که در مقام مقایسه قابل ذکر نیستند . (11) از این‏رو، می‏توان نتیجه گرفت: در اقوام بدوی و غیرمتمدنی که زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخی موانع، سبب جلوگیری از بروز استعدادهای طبیعی و فطری زنان شده یا عواملی ناشناخته انحراف آنان از مسیر فطرت را رقم زده است . 
حجاب زنان در طول تاریخ، فراز و نشیب‏های بسیار دیده و در سایه فرهنگ‏ها و سلیقه‏های حاکمان و متنفذان مذهبی تشدید یا تخفیف پذیرفته، ولی هماره تداوم یافته و هیچ‏گاه به طور کامل از میان نرفته است . بسیاری از مؤرخان به گستردگی دامنه حجاب و رواج آن در بین زنان اشاره کرده‏اند . فرید وجدی با تصریح به قدمت‏حجاب، با استناد به دایرة‏المعارف لاروس، گزارشی مفصل از پوشاندن صورت و همه اندام‏ها توسط زنان یونانی و فنیقی ارائه می‏دهد و از رواج حجاب در میان زنان اسبرطا، سیبری، آسیای صغیر، فارس و عرب سخن می‏گوید . (12) 
ویل دورانت زنان بریتانیای جدید و جزیره برنئو را دارای حجاب کامل خوانده است . (13) راسل کیفیت‏حجاب در عصر ملکه ویکتوریا را شدید می‏شمارد . (14) و مهدی‏قلی هدایت از رواج حجاب در چین سخن می‏گوید . (15) 
بسیاری از متفکران، برابر آیات قرآن و کتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم کردند و بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکری قرار گیرند، به وسیله برگ‏های درختان بهشتی به سرعت‏خود را پوشاندند - راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته‏اند; زیرا اولا، نخستین انسان‏ها به طور فطری به پوشش روی آورده‏اند . ثانیا، گزارش‏های موجود به خوبی اثبات می‏کند که حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت می‏شده و در بعضی از موارد با شدت و سختی همراه بوده است . ثالثا، اگر اکنون نیز به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در می‏یابیم . آقای «براون واشنایدر» در کتابی به نام «پوشاک اقوام مختلف‏» تصویر لباس‏های ملی و رایج کشورهای مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به تفصیل ارائه کرده است . نگاهی کوتاه به این کتاب نشان می‏دهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیک و . . . حجاب را به طور کامل رعایت می‏کردند و اکثرا سر خویش را نیز می‏پوشاندند . برابر تصاویر این کتاب، کاهش تدریجی حجاب زنان از نیمه دوم قرن هیجدهم در اروپا آغاز شد; ولی حتی تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاییان همچنان لباس بلند می‏پوشیدند و سر را نیز می‏پوشاندند . (16) 
متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است . بسیاری از جامعه‏شناسان حجاب زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کرده‏اند . مونتسکیو می‏نویسد: «قوانین طبیعت‏حکم می‏کند زن خوددار باشد; زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیش‏تری دارد . بنابراین، تضاد بین آن‏ها را می‏توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند .» (17) 
در نظر منتسکیو، از دست رفتن عفت زنان به قدری نواقص و معایب پدید می‏آورد و روح مردم را فاسد می‏کند که اگر کشوری بدان دچار گردد، در بدبختی‏های فراوان فرو می‏رود . به خصوص در حکومت دموکراسی از دست رفتن عفت‏سبب بزرگ‏ترین بدبختی‏ها و مفاسد می‏شود و اساس حکومت را از بین می‏برد . بدین جهت، «در جمهوری نه تنها اخلاق فاسد بلکه تظاهر به فساد اخلاق و سبکی را نیز منع کرده‏اند; چه آن که عشوه‏گری و طنازی که از بیکاری زن‏ها تولید می‏شود، نتیجه‏اش آن است که قبل از آن که خود زن‏ها را فاسد کند، دیگران را فاسد می‏نماید .» (18) 
با عنایت‏به تمایل فطری زن و نقش حیاتی پوشش زنان در کنترل و هدایت غرائز شهوانی در مسیر صحیح و جلوگیری از فساد و تباهی جامعه، پیامبران الاهی، هماهنگ با فطرت انسانی زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدین وسیله اشتیاق درونی‏شان را با قوانین تشریعی استحکام بخشیدند . (19) 
آری، پروردگار جهانیان از یک سو گرایش به پوشش را در نهاد زنان به ودیعت گذارد; از سوی دیگر، پوشاک را در لابه‏لای نعمت‏های بیکرانش به بشر ارزانی داشت; و از سوی سوم «حجاب‏» را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستی «زن‏» در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهی نجات یابد . قرآن کریم برهنگی و کنارگذاشتن لباس را دام شیطان معرفی می‏کند و انسان‏ها را از فروافتادن در چنین دامی بر حذر می‏دارد: «ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت‏بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد تا عورتشان را به آن‏ها بنمایاند . همانا شیطان و گروه وابسته به او، شما را از جایی [یا به گونه‏ای] می‏بینند که شما آن‏ها را نمی‏بینید . ما شیاطین را اولیا و دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‏آورند .» (20) 
از نظر تاریخی، شکل نوین بی‏حجابی از قرن نوزدهم آغاز شد . پس از رنسانس و انقلاب علمی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت‏به اصطلاح آزادی زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت; به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن‏نگار غرب، کارخانه‏داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، برای دست‏یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجی جدید به وجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی‏» نامیده شد و در باره ضرورت آن تبلیغات وسیعی در مطبوعات انجام گرفت . (21) دامنه این اقدامات کم‏کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت . نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی به کشف حجاب بانوان روی آورد، افغانستان بود . دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، در سال 1313 منع حجاب در آن رسمیت‏یافت . در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دی ماه 1314، به صورت رسمی کشف حجاب را اجرا کرد . 

پی‏نوشت: 

1 . اعراف (7): آیه 27 . 
2 . اعراف (7): آیه 22 . 
3 . تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6- 8 و 20 و 21 . 
4 . ویل دورانت در صفحه 155 نخستین جلد تاریخ تمدن درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت‏بافندگی می‏نویسد: از آن وقت که انسان توانست‏سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگی پرداخت; و نیز می‏توان گفت که، از وقتی که انسان بافندگی را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت; چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست‏حیوانات خود را بپوشاند . با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس‏هایی را برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه رد هندی و شنل یونانی و لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است . در این هنگام است که بافندگی از مهم‏ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است . دوک‏ها و ماسوره‏هایی که در میان عصر جدید به دست آمده، به خوبی نشان می‏دهد که صنعت عظیم بافندگی ریشه دوری دارد . 
5 . تاریخ تمدن، نظام الدین مجیر شیبانی، ص 43 . 
6 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278، لذات فلسفه، ویل دورانت، ص 129 . 
7 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278 و 280 و 289 . 
8 . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 129 . 
9 . همان، ص 129 . 
10 . حسینی نجفی، ص 116 . 
11 . النادر کالمعدوم; موارد کمیاب همانند نایاب است . 
12 . دایرة المعارف فریدوجدی، ج 3، ص 336 . 
13 . تاریخ تمدن، ج 1، ص 72 . 
14 . زناشویی و اخلاق، ص 134 . 
15 . خاطرات و خطرات، مهدی‏قلی هدایت، ص 405 . 
16 . ر . ک . پوشاک اقوام مختلف، ترجمه یوسف کیوان شکوهی . 
17 . زن در آیینه تاریخ، علی اکبر علویقی، ص 115 . 
18 . روح القوانین، منتسکیو، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص 325 . 
19 . برای تفصیل بیش‏تر به حجاب در ادیان الاهی از نگارنده مراجعه می‏شود . 
20 . اعراف (7): 27 . 
21 . لذات فلسفه، ص 151 . 

علی محمدی آشنانی / پرسمان شماره 4