علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

مقالات حجاب در ادیان الهی

حجاب در ادیان الهی
این مقاله اقتباس و گلچینی است از کتاب «حجاب در ادیان الهی» تالیف علی محمدی آشنانی

فطری بودن پوشش
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است) می خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند...». بعد ادامه می دهد: «و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید» (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20).
بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنین آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة؛ آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند» (اعراف/ 22).
طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ ها (هرچند به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه بطور کامل از بین نرفته است.
تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.
حجاب در دین یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورخین، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته اند، بلکه به افراط ها و سخت گیریهای بی شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده اند. در کتاب حجاب در اسلام آمده است: «گرچه پوشش در بین عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولی در ملل غیرعرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفین (صورت و کف دستها) هم پوشیده می شد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادت سفت و سخت درآورده بودند».
ویل دورانت که معمولا سعی می کند موارد برهنگی یا احیانا تزیینات و آرایش های زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر می آراستند، لکن به آنها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».
او در توصیف زنان یهودی می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدد زوجات، به طرز شایان توجه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل، تخفیف پیدا می کرد». در کتاب مقدس یهودیان، موارد متعددی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تایید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ چادر و برقع به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است.
در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در سفر پیدایش تورات چنین می خوانیم: «و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید» (سفر پیدایش، باب 24، فقره 64 و 65). و در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در تورات آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5).
حتی به نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود برای بیگانگان پرداخته است در این زمینه در تورات آمده: «و خداوند می گوید از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه می روند و به ناز می خراماند و به پاهای خویش، خلخالها را به صدا می آورند. بنابراین، خداوند فرق سر دختران صهیون را کل خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال ها و پیشانی بندها و هلال ها را دور خواهد کرد. و گوشوارها و دستبندها و روبندها و انگشترها و حلقه های بینی را و رداها و شال ها و کیسه ها را. و آینه ها و کتان های نازک و عمامه ها و برقع ها را. و واقع می شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و عوض موهای بافته، کلی و به عوض سینه بند، زنار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود. مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد. و دروازه های وی ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست. (تورات، اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 10-8).
در تورات، از چادر و برقع و روبنده ای که زنان با آن سر و صورت و اندام خویش را می پوشانده اند، صریحا نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است. برای نمونه در کتاب روت می خوانیم: «بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادری که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وی گذارد و به شهر رفت. (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15). در مورد عروس یهودا می خوانیم: «پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. برقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست» (تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15).
ویل دورانت در مورد لزوم پوشاندن سر از نامحرمان در آیین یهود می نویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانکه مثلا بی آن که چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت، و یا در شارع عام نخ می رشت، یا بر هر سنخی از مردان، درد دل می کرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه ای او را طلاق دهد. او همچنین می نویسد: ...و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده می شمردند. موافق بودند که مرد، باید برای پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند، لکن غرض آن بود که زن، خود را برای شوهر خویش بیاراید نه برای سایر مردها. در کتاب حکمة الحجاب و ادلة وجوب النقاب، برای تایید این که منشا حجاب زنان یهودی، وجوب حجاب در شریعت موسی (ع) بوده، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسی به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند (حکمه الحجاب و اداله وجوب النقاب، ص 252).
حجاب در مسیحیت
ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. جرجی زیدان، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب تاریخ تمدن آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».
در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه....» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خداترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیرفاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1- 6). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره 11).
در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی (ع) فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است (سفینه البحار، ج 2، ص 596). حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.
دکتر حکیم الهی استاد دانشگاه لندن در کتاب زن و آزادی پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید کلمنت و ترتولیان، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است (زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است.

منـابـع

مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 25-21

 مجله حدیث زندگی- شماره 6 به نقل از کتاب حجاب در ادیان الهی علی محمدی آشنانی

گام های خودآگاهی


برای خودآگاهی باید گام های ذیل را برداشت:

1ـ خود را بشناس، از خود، آگاهی داشته باش. یعنی به طور مشخص دو کار انجام بده:

الف: رفتار و حالات و احساسات و عواطف و باورها و افکار خود را به طور دایم زیر نظر بگیر و بر آنها وقوف داشته باش. ببین چه می کنی؟ چه احساسی داری؟ و چگونه فکر می کنی؟ در آینه افکار، احساس واعمال خود را ببین.

ب: بکوش ریشه و علّت طرز فکر، احساس و عمل خود را کشف کنی. با این دو اقدام، گام مهمی برداشته ای.

2ـ بکوش خود را برای خویشتن آشکار سازی:مِی دانیم که انسان به دلایل بسیار و به ویژه به دلیل نظام تربیتی غلطی که به او دائماً پیام می دهد که: « هر که می خواهی باش، ولی هرگز خودت نباش»، به انتخابِ تحت فشار یا به جبرِ زور و شلاق، برای خوشآیند و بدآیند دیگران فکر می کند، احساس می کند و عمل می نماید و اینجاست که بر خود واقعی اش پرده می افکند و بر چهره اصلی خود نقاب می زند و ماسک قرار می دهد. لذا خود را نمی بیند. اکنون که این حقیقت را دانستی، از این پس، خود را برای خود سانسور مکن، در مقابل خود، ماسک بر چهره مزن. برای خودت ادا و اطوار در نیاور؛ بلکه چهره واقعی خود را حداقل برای خودت آشکار ساز. خود را برای خود پنهان مکن و بکوش علی رغم فشارهای درون و برون و موانع فکری احساسی و عملی، اجتماعی و فکری، خودت را برهنه و عریان، صاف و پوست کنده بنگری. 

برای این کار، باید همه امور خود را یادداشت کنی تا کم کم با ذره بین نهادن بر آنها، از حجابِ خجلت و شرمندگی، تحقیر، ترس و هراس به در آیی و بدون هیچ ترس و شرمندگی، زوایای وجود خود را ببینی.

3ـ خود را بپذیر:

اکنون که با همه نقاط قوت و ضعفت برای خود آشکار شدی، هر چه هستی و هر که هستی با همه نقاط ضعف و قوتت، خود را بپذیر. هر چه اندیشیده ای، احساس نموده ای و انجام داده ای، یعنی گذشته خود را نفی و طرد مکن، گذشته خود را اگر چه دربردارنده تجربیات دردناک، بد، ترسناک و هول انگیز است، بپذیر و از آن شرمنده مباش! تا آن گذشته تلخ و ناراحت کننده را نپذیری، نمی توانی آن را اصلاح و جبران کنی. با خود سرود پذیرش کامل را بخوان. بدان با نفی گذشته ها، گذشته اصلاح نمی گردد. از آن بیاموز ولی به آن نیاویز. به نقاط ضعف و نقص خود آگاه شو و آنها را بپذیر. نه آن که آنها را باعث سرزنش خود قرار دهی و نه آن که آنها را نفی و انکار کنی. بلکه خود را با تمام نقص هایت بپذیر تا بتوانی آنها را اصلاح و جبران کنی. 

4ـ خود را دوست داشته باش:

تا خود را به طور کامل دوست نداشته باشی، انگیزه و حوصله پرداختن به خویشتن را نداری. بدین رو:

الف: دشمنی با خود را متوقف کن؛ از خود بیگاری مکش، فشارهای عصبی و دویدنها و رقابت ها و مقایسه ها را متوقف کن. از خودکشی سیستماتیک دست بردار. یعنی از بدخوری، پرخوری، عدم توجه به بهداشت و ورزش، دوری گزین.

ب: چون نشانه دوست داشتن خود آن است که همه کارهای خوب را برای خود بخواهی و آنها را به سوی خود جلب کنی و از همه کارهای بد که خوبی ما را تهدید می کنند دست برداری و با پذیرش واقعیت و حقیقت و رعایت اخلاق و التزام عملی به آنچه که می دانی، امکان دوست داشتن خود را فراهم نما. چون اگر بین اندیشه و عملت، ظاهر و باطنت، اختلاف باشد. نمی توانی خود را دوست بداری.

آری باید سلامت جسمی و روانی داشته باشی و رعایت اخلاق کنی و گر نه از خود بیزار می شوی.

5ـ به خود احترام بگذار:

هر فرد انسان موجودی یگانه و منحصر به فرد و بی نظیر است. پس باید به تفاوتهای خود با دیگران توجه داشته باشید و احترام بگذارید یعنی سعی نکیند مقلّد و تابع و همانند و همسان دیگران بشوید. پس هرگز در جامعه و افراد دیگر ذوب مشو! حرمت خود را نگه دار و ارزش و والایی خود را پاس بدار.

6ـ از سرمایه های بی کران الهی برای رشد و تعالی خود استفاده کن:

آدمی با سرمایه های فراوان درونی پا به جهان هستی می گذارد و در اطراف خود نیز نعمت های بیکران الهی را مشاهده می کند. بر این اساس، باید از همه ی  آنها برای رشد و تعالی خود بهره ببرد و آنها را در خدمت شکوفایی وارتقای خود به کار گیرد. و گر نه با خسارت بسیار بزرگی مواجه می گردد. 

7ـ به نیازهای خود بپرداز:

آدمی دارای نیازهای فراوان جسمی، روانی و معنوی است که باید برای برآوردن آنها تلاش نماید. تلاش آگاهانه، مدیر و مدبّرانه برای ارضای نیازها به صورت صحیح، یکی از وظایف اساسی شبانه روز ماست.  برخی به نیازهای خود بی توجه هستند و به عوارض و پیامدهایش توجّه ندارند.

8ـ از خود، به اندازه توان و ظرفیت خود، توقّع داشته باش:

توان علمی و عملی انسان محدود است. باید به این واقعیت توجه داشته باشیم!

برخی توان و ظرفیت علمی ـ روانی ـ عاطفی و عملی خود را نمی شناسند. لذا در صدد مقایسه با دیگران برآمده و به مسابقه با دیگران مشغول می شوند. آنها معمولاً از خود توقعات و انتظاراتی بیشتر از ظرفیت خود دارند! و چون این توقعّات قابل برآورده شدن نیست، از خود مأیوس می گردند. ولی باید کوشید که توان و ظرفیت خود را بشناسیم و در همان حد و اندازه از خود توقع داشته باشیم، چرا که خداوند به اندازه ی  طاقت و وسع و امکانات آدمی، از ما تکلیف می خواهد. 

9ـ از خود و جهان هستی، راضی باش:

رضایت از خود، به معنای خودشیفتگی و عجب و خودپسندی نیست؛ بلکه یعنی تلاش خود را بکن، سعی کن بر اساس حقیقت و عقل و عدالت و معنویت گام برداری و آنچه را می فهمی خالصانه انجام بده و از انجام کارت راضی باش. یعنی خود را سرزنش نکن و با انتقاد و نقدی مرنج. یعنی « ای کاش » و « شاید » را به زندگی خود راه مده. زیرا تو که به اندازه ای که عقلت رسیده عمل کرده ای و اگر الآن هم فهمیدی اشتباه کرده ای، سعی کن این فهم را در آینده به کار بگیری نه آن که در غم و حسرت گذشته بمانی. از جهان هستی و اوضاع و احوالش راضی باش و با آن مستیز!

10ـ خودت باش:

سعی کن خودت باشی. آن گونه که خدایت آفریده نه آن گونه که دیگران القاء و تحمیل و تلقین و مطالبه می کنند. از درون استوار و شاد باش نه آن که از بیرون به شادی و خوبی تظاهر کنی و در درونت آشفته باشی. آنچه هستی، خود را نمایان کن، افکار و احساسات را پنهان و سانسور مکن. آنها را عرضه کن و اگر نقدی بود در آن بنگر و اگر درست بود بپذیر!.