علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

علی محمدی

معرفی آثار و تالیفات

پایان نامه« بررسی تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی در حوزه روان شناسی از منظر قرآن»

پایان‌نامه . وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم - دانشکده علوم قرآنی تهران . 1392 . کارشناسی ارشد
باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی در روان شناسی، اصطلاحی است که از نظریه دو روان درمانگر آمریکایی به نام های "آلبرت الیس" و "آرون بک" گرفته شده استکه اشاره به اختلال تفکر افراد در درک واقعیات دارد. هدف اساسی روان درمانی، تغییر نوع تفکرات بیماران روانی درباره خودشان و مردم و زندگی و مشکلاتی است که قبلاً از مقابله با آن ها عاجز بوده اند و همین موجب اضطراب و اختلالات روانی شان می شده است. قرآن کریم، نیز علاوه بر اشاره به علل و موانعی که باعث اختلال در تفکر افراد و درک حقایق ...


پایان نامه با موضوع : قرآن در قرآن استاد راهنما: دکتر علی محمدی آشنانی

دانشکده علوم قرآنی

واحد تهران

 

موضوع :

قرآن در قرآن

 

 

برای دریافت کارشناسی

 

 

استاد راهنما:

دکتر علی محمدی آشنانی

 

 

نگارش :

فریال سبزواری

 

تقدیر و تشکر:

من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق

بر خود لازم می دانم از زحمات استاد گرانقدر جناب آقای دکتر محمدی تشکر و قدردانی کنم که راهنمایی های خود را از من دریغ ننمودند و همچنین از زحمات مسئول پژوهش جناب آقای دکتر غضنفری و مسئولین کتابخانه کمال تشکر و قدردانی را دارم و برای ایشان توفیق روزافزون از خداوند منان خواستارم.

فریال سبزواری

 

تقدیم به :

«یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فرجاهٍ فأوفِ لنا الکیل و تصدّق علینا إن الله یجزی المتصدقین.»

این مقاله نوشتاری است ناچیز مثل آن همانند چند کلافی است که تمام سرمایه پیرزن خریدار یوسف بود. پیرزن این نکته را به خوبی می دانست که با این چند کلاف کسی یوسف را به او نمی دهد ولی برای او همینقدر کافی بود که در صف خریداران یوسف باشد. من هم این نگارش را تقدیم به آورنده قرآن، حضرت محمد مصطفی (ص) می کنم و امیدوارم که مقبول درگاه حضرتش افتد.

 

پیشگفتار

«الحمدالله الذی انزل علی عبده الکتاب»[1] ستایش خاص خدایی است که این کتاب استوار را بر بنده خویش فروفرستاد. خداوند این کتاب را بر بندگانش نازل کرد تا بندگان خود را از گمراهی نجات دهد و راه نجات را در تمسک به این کتاب و اهل بیت پیامبر (ص) قرار داد. همچنانکه پیامبر (ص) در حدیث معروف ثقلین می‎فرمایند: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی. ما إن تمسکتم بهمالن تضلوا بعدی ابدا» من در بین شما دو چیز گرانقدر باقی گذاشتم. کتاب خدا و عترتم که اگر به آن متمسک شودی هرگز گمراه نخواهید شد»[2]

قرآن در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی هدایت انسان را تأمین کرده است.

استاد مطهری می‎فرمایند: «قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر یک سلسله اندرزهای اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد. قرآن اصول معتقدات و انکار و اندیشه هایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است و همچنین اصول تربیت و اخلاق و نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است.»[3]

پس از آنجا که شناخت قرآن یکی از ضروری ترین و مهم ترین نیازهای هدایتی بشر است. شناخت آن به سادگی میسر نیست. برای یافتن آن نیز باید به خود قرآن مراجعه کرد و قرآن را در قرآن یافت.

نویسنده معروف اسلام «سید قطب» در مقدمه کتاب خود «تصویر فنی قرآن مجید» بحث جالبی تحت عنوان «من قرآن را پیدا کردم» دارد که خلاصه اش این است. «این کتاب داستانی دارد، تا کتاب به چاپ نرسیده بود آن را در نزد خود نگاه داشتم ولی امروز که کتاب برای چاپ فرستاده می شود، ناچارم آن را فاش کنم:

در کودکی که برای نخستین بار قرآن را می خواندم، با اینکه فکر من قادر به درک معانی بلند آن نبود، چیزهایی از آن احساس می کردم. هنگامی که بعضی از آیات را می خواندم، عکس ها و تصویرهای جالبی در ذهن من نقش می بست. من از این تصویرهای ساده و قدرت خلاقه قرآن، فوق العاده لذت می بردم. و با آن، مدت ها سرخوش بودم، آن ایام با خاطرات شیرینش گذشت.

هنگامی که قدم در محبط مدرسه گذاشتم وتفسیر قرآن را در کتب تفسیر خواندم و اقوالات این و آن و احتمالات گوناگون را مطالعه کردم. دیدم دیگر اثری از آن «تصویرهای روح پرور» و آن جمال دل انگیزی که در کودکی می دیدم، در اعماق فکر من پیدا نیست. متحیر شدم، مگر این همان قرآنی نیست که من در کودکی می خواندم و آنقدر از معانی آن لذت می بردم ! چرا امروز اینقدر مشکل و پیچیده و خالی از آن روح و زیبایی و لذت شده است؟! مگر این قرآن دیگر است؟ آن تصویرهای زنده و روح پرور کجاست؟ ناچار گفته های این و آن و آن همه احتمالات مختلف و احیاناً نامفهوم را رها کرده به مطالعه عمیق خود قرآن پرداختم و قرآن را در خود قرآن جستجو کردم، نه در گفته های این و آن.

دیدم قرآن بار دیگر، همان قیافه جذاب و دلپذیر، همان تصویرهای دل انگیز و جان پرور خود را به من نشان داد و من مسحور این منظره ها شدم! البته این نقشها و صورتهایی که در این موقع مشاهده می کردم به آن سادگی دوران کودکی نبود؛ چرا اینکه آن روز تنها صورتهای زنده و روح دار آن را می دیدم ولی امروز در پشت آن ها هدفهای عالی و مقاصد بزرگ و پرارزش قرآن را نیز می بینم و در هر حال جاذبه و کشش آن همیشگی و لایزال است. شکر خدا که من قرآن را پیدا کردم …»[4]

در پایان برخورد لازم می دانم که از زحمات مسئولین دانشکده، کتابخانه و مخصوصاً استاد گرانقدر جناب آقای محمدی تشکر کنم که با راهنمایی های خود، در انجام این پروژه مرا بسیار یاری کردند. و امیدوارم که این پژوهش بتواند قرآن را از دیدگاه قرآن هر چند در حد ناقص و ابتدایی معرفی کند. «ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم»[5]

 [1] کهف، 1

[2] رهبری امام علی (ع) در قرآن و سنت (المراجعات). سید عبدالحسین شرف الدین موسوی. مترجم: محمد جعفر امامی، چاپ بین الملل. دوم. زمستان 80- ص 70

[3] آشنایی با قرآن، استاد مرتضی مطهری، صدرا- چاپ پنجم- بهار 70- ج 1 و2- ص 10

[4] تصویر فنی، نمایش هنری در قرآن مجید، انقلاب، تیر 59، اول، سید قطب، مترجم محمدعلی عابدی

[5] بقره،

مقاله تساوی حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام علی محمدی آشنانی

زن و مرد هر دو انسان اند و از نظر انسانیت همانند هم و متساوی و متشابه اند؛ اما به دلیل تفاوت هی جسمی و روحی، داری احکام متفاوتی هستند. اگر ما تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد را در نظر نگیریم و حکمی متشابه بری آنان وضع کنیم، ظلم نموده ایم بنابراین اگر می بینید برخی از مسؤولیت هی اجرایی مثل نبوت یا مرجعیت بری زنان نیست نه به خاطر آن است که نمی تواند به درجه عالی قرب همانند مردان برسد؛ بلکه نبوت یا مرجعیت یک مسؤولیت اجرایی اجتماعی و عمومی است که خداوند به دلیل ظرافت هی جسمی و روحی زن، آن را به دوش مردان نهاده است. به علاوه، همه مردان نیز داری نبوت نیستند؛ بلکه تعداد اندکی این مسؤولیت را داشته اند.
گفتنی است که قرآن کریم در بیان مقام زن پس از معرفی پیامبران به عنوان الگوی بشریت - به ویژه ابراهیم و پیامبر گرامی اسلام - دو الگوی زن را بری همه مردان و زنان جامعه اسلامی معرفی می کند: آسیه (همسر فرعون) و مریم. این امر نشانگر اوج تعالی زن در جامعه بشری است.

مقاله «پوشش زن در گستره تاریخ» دکتر علی محمدی آشنانی در پرسمان شماره 4

یکی از امتیازات انسان، در مقایسه با موجودات دیگر، تهیه پوشش مناسب برای اندام خویش است . بر این اساس، لباس پوشیدن یکی از شؤون و ویژگی‏های انسان است . لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و یاری دادن وی در حفظ عفت و شرم، در آراستگی و زیبایی آدمی نیز نقشی مهم ایفا می‏کند و می‏توان آن را نشان دهنده گرایش اعتقادی فرد و تعلق وی به فرهنگی خاص دانست . قرآن کریم ضمن نعمت و هدیه خداوند خواندن لباس به کارکردهای مختلف آن اشاره می‏کند و می‏فرماید: «ای فرزندان آدم، برای شما لباسی فرو فرستادیم که اندام شما را می‏پوشاند و مایه زینت‏شما است و لباس تقوا بهتر است . این از آیات خداوند است . باشد که متذکر شده پند گیرید .» (1) 
در این راستا، پوشش اعضای جنسی به دلایل گوناگون از اهمیت‏بیش‏تری برخوردار است . برابر متقن‏ترین کتاب آسمانی، قرآن و دیگر کتب مقدس، تاریخ رویکرد آدمیان به پوشش از نخستین انسان‏ها یعنی حضرت آدم و حوا آغاز می‏شود . در قرآن کریم آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة; و آنگاه که آدم و حوا از آن درخت ممنوع چشیدند، پوشش خود را از دست دادند [عورتشان آشکار گردید] و به سرعت‏با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند .» (2) 
در کتاب مقدس نیز می‏خوانیم: «چون زن دید که آن درخت‏برای خوراک نیکو است و به نظر خوش‏نما و درختی دلپذیر، دانش افزا . پس از میوه‏اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد . آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریانند . پس برگ‏های انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند . . . . و خداوند، رخت‏ها برای آدم و زنش از پوست‏بساخت و ایشان را پوشانید . (3) 
بر اساس پژوهش‏ها، از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند . آدمی نخست‏با برگ درختان، سپس با پوست‏حیوانات و بعدها با دست‏بافت‏های خود، خویش را پوشاند . (4) تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده‏اند . بر این تلاش تاکید ورزیده‏اند; برای نمونه دکتر شیبانی در کتاب «تاریخ تمدن‏» ، با اشاره به این که تمدن سومری‏ها از نخستین تمدن‏های بشری است، می‏نویسد: «نخستین دسته‏ای از نژاد انسان که در این نواحی متمرکز شدند و نخستین شهر حقیقی را بنا نهادند، سومری‏ها بودند; و چون سرزمین آن‏ها بی‏اندازه حاصلخیز بود، در سال دو مرتبه محصول برداشت می‏نمودند و به گله‏داری و پرورش دام می‏پرداختند و از الاغ و گوسفند و بز و گاو نر استفاده می‏کردند . از پشم و کرک بز پارچه تهیه می‏نمودند و از پارچه‏های کتانی که به آن نام گاد، (gud) می‏دادند، البسه (انواع لباس) درست می‏کردند .» (5) 
خوشبختانه با پیشرفت صنعت و دست‏یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از تغییرات تکاملی بهره‏مند گردید و انسان به پوشاک مناسب‏تر دست‏یافت . نکته قابل توجه آن است که اگر چه حیات آدمیان از همان آغاز با «پوشش‏» پیوند خورده است، به دلیل وجود نوعی احساس حیای طبیعی در جنس ماده، زنان در طول تاریخ در امر پوشش تلاش و جدیت‏بیش‏تر از خود نشان داده‏اند . (6) دانشمندان، در مورد علت اشتیاق و جدیت‏بیش‏تر زنان، نظرهای گوناگون ارائه داده‏اند; بسیاری ریشه اشتیاق بیش‏تر زنان به پوشش را طبیعت آنان دانسته‏اند . دکتر فخری، دانشمند فیزیولوژیست مصری، در این باره می‏نویسد: نوعی احساس حیا در حیوانات وجود دارد; زیرا میل به اختلاط جنسی در حیوانات به صورت ادواری است; یعنی در مقاطع خاصی از زمان چنین میلی وجود دارد و در مقاطع دیگر زمانی تمایلی به آمیزش جنسی در آنان به چشم نمی‏خورد . در چنین مواقعی، آنان نوعی احساس حیای تناسلی دارند . بنابراین، ممکن است‏بگوییم اصل و مبدا احساس حیا، همان احساس طبیعی جنس ماده در مورد حیا است و به همین جهت، می‏بینیم نوع احساس حیا در زنان از مردان قوی‏تر است . (7) ویل دورانت نیز می‏گوید: «شرمگینی، خاص نوع انسان نیست و شباهت آشکاری دارد به کراهت‏حیوان ماده از جفت‏شدن در غیر فصل جفت‏جویی یا خارج از حد معتاد آن . مسلما ریشه شرمگینی نیز از همین جا است .» (8) 
در مقابل، ویلیام جیمز، روان‏شناس معروف، حیا را امری اکتسابی می‏داند و می‏نویسد: «زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند . . . .» یکی از محققان سبب گرایش زنان به حیا را چنین توضیح داده است: «خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش، بهترین سلاح برای شکار مردان است . . . مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آن که بداند، حس می‏کند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و دقت عالی خبر می‏دهد .» (9) شوپنهاور نیز حیای زن را رهاورد پیمان پنهانی زنان برای افزایش ارزش و جذابیت‏خود و وادار ساختن مرد به جست و جو می‏داند . (10) 
طبق این دیدگاه، حیا امری غریزی نیست; به نوعی در نهاد زنان ریشه دارد و از سرشت‏خاص آنان بر می‏خیزد . 
به هر حال، به گواهی متون تاریخی، در میان اکثر قریب به اتفاق ملتها و کشورهای جهان حجاب زنان معمول بوده است . مؤرخان، به‏ندرت از اقوامی بدوی که زنانشان دارای حجاب مناسب نبوده یا برهنه در اجتماع ظاهر می‏شدند، نام می‏برند . تعداد این اقوام آن قدر اندک است که در مقام مقایسه قابل ذکر نیستند . (11) از این‏رو، می‏توان نتیجه گرفت: در اقوام بدوی و غیرمتمدنی که زنانشان حجاب مناسب نداشتند، وجود برخی موانع، سبب جلوگیری از بروز استعدادهای طبیعی و فطری زنان شده یا عواملی ناشناخته انحراف آنان از مسیر فطرت را رقم زده است . 
حجاب زنان در طول تاریخ، فراز و نشیب‏های بسیار دیده و در سایه فرهنگ‏ها و سلیقه‏های حاکمان و متنفذان مذهبی تشدید یا تخفیف پذیرفته، ولی هماره تداوم یافته و هیچ‏گاه به طور کامل از میان نرفته است . بسیاری از مؤرخان به گستردگی دامنه حجاب و رواج آن در بین زنان اشاره کرده‏اند . فرید وجدی با تصریح به قدمت‏حجاب، با استناد به دایرة‏المعارف لاروس، گزارشی مفصل از پوشاندن صورت و همه اندام‏ها توسط زنان یونانی و فنیقی ارائه می‏دهد و از رواج حجاب در میان زنان اسبرطا، سیبری، آسیای صغیر، فارس و عرب سخن می‏گوید . (12) 
ویل دورانت زنان بریتانیای جدید و جزیره برنئو را دارای حجاب کامل خوانده است . (13) راسل کیفیت‏حجاب در عصر ملکه ویکتوریا را شدید می‏شمارد . (14) و مهدی‏قلی هدایت از رواج حجاب در چین سخن می‏گوید . (15) 
بسیاری از متفکران، برابر آیات قرآن و کتاب مقدس - آدم و حوا بدون حضور ناظری بیگانه از برهنگی احساس شرم کردند و بدون آن که تحت تاثیر هیچ آموزه، فرمان یا تذکری قرار گیرند، به وسیله برگ‏های درختان بهشتی به سرعت‏خود را پوشاندند - راز رویکرد انسان به پوشش را نهاد و فطرت او دانسته‏اند; زیرا اولا، نخستین انسان‏ها به طور فطری به پوشش روی آورده‏اند . ثانیا، گزارش‏های موجود به خوبی اثبات می‏کند که حجاب زن در نقاط مختلف جهان به طور کامل رعایت می‏شده و در بعضی از موارد با شدت و سختی همراه بوده است . ثالثا، اگر اکنون نیز به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم، معمول بودن حجاب زنان را به خوبی در می‏یابیم . آقای «براون واشنایدر» در کتابی به نام «پوشاک اقوام مختلف‏» تصویر لباس‏های ملی و رایج کشورهای مختلف جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به تفصیل ارائه کرده است . نگاهی کوتاه به این کتاب نشان می‏دهد یهودیان، مسیحیان، اعراب، یونانیان، اهالی رم، آلمان، خاور نزدیک و . . . حجاب را به طور کامل رعایت می‏کردند و اکثرا سر خویش را نیز می‏پوشاندند . برابر تصاویر این کتاب، کاهش تدریجی حجاب زنان از نیمه دوم قرن هیجدهم در اروپا آغاز شد; ولی حتی تا اواخر قرن نوزدهم، اروپاییان همچنان لباس بلند می‏پوشیدند و سر را نیز می‏پوشاندند . (16) 
متداول بودن حجاب در میان ملل مختلف که عقیده، مذهب و شرایط جغرافیایی متفاوت داشتند، نیز نشان دهنده تمایل فطری زنان به حجاب دانسته شده است . بسیاری از جامعه‏شناسان حجاب زن را مقتضای طبیعی جامعه بشری معرفی کرده‏اند . مونتسکیو می‏نویسد: «قوانین طبیعت‏حکم می‏کند زن خوددار باشد; زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیش‏تری دارد . بنابراین، تضاد بین آن‏ها را می‏توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معتقدند که زنان باید حیا و حجاب داشته باشند .» (17) 
در نظر منتسکیو، از دست رفتن عفت زنان به قدری نواقص و معایب پدید می‏آورد و روح مردم را فاسد می‏کند که اگر کشوری بدان دچار گردد، در بدبختی‏های فراوان فرو می‏رود . به خصوص در حکومت دموکراسی از دست رفتن عفت‏سبب بزرگ‏ترین بدبختی‏ها و مفاسد می‏شود و اساس حکومت را از بین می‏برد . بدین جهت، «در جمهوری نه تنها اخلاق فاسد بلکه تظاهر به فساد اخلاق و سبکی را نیز منع کرده‏اند; چه آن که عشوه‏گری و طنازی که از بیکاری زن‏ها تولید می‏شود، نتیجه‏اش آن است که قبل از آن که خود زن‏ها را فاسد کند، دیگران را فاسد می‏نماید .» (18) 
با عنایت‏به تمایل فطری زن و نقش حیاتی پوشش زنان در کنترل و هدایت غرائز شهوانی در مسیر صحیح و جلوگیری از فساد و تباهی جامعه، پیامبران الاهی، هماهنگ با فطرت انسانی زنان، آنان را به حجاب فراخواندند و بدین وسیله اشتیاق درونی‏شان را با قوانین تشریعی استحکام بخشیدند . (19) 
آری، پروردگار جهانیان از یک سو گرایش به پوشش را در نهاد زنان به ودیعت گذارد; از سوی دیگر، پوشاک را در لابه‏لای نعمت‏های بیکرانش به بشر ارزانی داشت; و از سوی سوم «حجاب‏» را بر زنان واجب ساخت تا گوهر هستی «زن‏» در صدف پوشش صیانت گردد و جامعه از فرو افتادن به گرداب فساد و تباهی نجات یابد . قرآن کریم برهنگی و کنارگذاشتن لباس را دام شیطان معرفی می‏کند و انسان‏ها را از فروافتادن در چنین دامی بر حذر می‏دارد: «ای فرزندان آدم، مبادا شیطان شما را بفریبد آنچنان که پدر و مادر شما را از بهشت‏بیرون راند و لباسشان را از تنشان بیرون آورد تا عورتشان را به آن‏ها بنمایاند . همانا شیطان و گروه وابسته به او، شما را از جایی [یا به گونه‏ای] می‏بینند که شما آن‏ها را نمی‏بینید . ما شیاطین را اولیا و دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‏آورند .» (20) 
از نظر تاریخی، شکل نوین بی‏حجابی از قرن نوزدهم آغاز شد . پس از رنسانس و انقلاب علمی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت‏به اصطلاح آزادی زنان! کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت; به گفته ویل دورانت، فیلسوف تمدن‏نگار غرب، کارخانه‏داران بزرگ برای استفاده از نیروی کار ارزان قیمت زنان و حضور آنان در محیط کار، تبلیغات وسیعی را آغاز کردند و زنان نیز که از حقیقت امر ناآگاه بودند، برای دست‏یافتن به حقوق از دست رفته خویش تلاش فراوان کرده، موجی جدید به وجود آوردند که «نهضت زنان برای آزادی‏» نامیده شد و در باره ضرورت آن تبلیغات وسیعی در مطبوعات انجام گرفت . (21) دامنه این اقدامات کم‏کم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت . نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی به کشف حجاب بانوان روی آورد، افغانستان بود . دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، در سال 1313 منع حجاب در آن رسمیت‏یافت . در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دی ماه 1314، به صورت رسمی کشف حجاب را اجرا کرد . 

پی‏ نوشت: 
1 . اعراف (7): آیه 27 . 
2 . اعراف (7): آیه 22 . 
3 . تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 6- 8 و 20 و 21 . 
4 . ویل دورانت در صفحه 155 نخستین جلد تاریخ تمدن درباره پوشاک انسان و تاریخ صنعت‏بافندگی می‏نویسد: از آن وقت که انسان توانست‏سنجاق و سوزن را بسازد، به بافندگی پرداخت; و نیز می‏توان گفت که، از وقتی که انسان بافندگی را آغاز کرد بر حسب ضرورت سوزن و سنجاق را ساخت; چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست‏حیوانات خود را بپوشاند . با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس‏هایی را برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه رد هندی و شنل یونانی و لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است . در این هنگام است که بافندگی از مهم‏ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است . دوک‏ها و ماسوره‏هایی که در میان عصر جدید به دست آمده، به خوبی نشان می‏دهد که صنعت عظیم بافندگی ریشه دوری دارد . 
5 . تاریخ تمدن، نظام الدین مجیر شیبانی، ص 43 . 
6 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278، لذات فلسفه، ویل دورانت، ص 129 . 
7 . المراة و فلسفة التناسلیات، فخری، ص 278 و 280 و 289 . 
8 . لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، ص 129 . 
9 . همان، ص 129 . 
10 . حسینی نجفی، ص 116 . 
11 . النادر کالمعدوم; موارد کمیاب همانند نایاب است . 
12 . دایرة المعارف فریدوجدی، ج 3، ص 336 . 
13 . تاریخ تمدن، ج 1، ص 72 . 
14 . زناشویی و اخلاق، ص 134 . 
15 . خاطرات و خطرات، مهدی‏قلی هدایت، ص 405 . 
16 . ر . ک . پوشاک اقوام مختلف، ترجمه یوسف کیوان شکوهی . 
17 . زن در آیینه تاریخ، علی اکبر علویقی، ص 115 . 
18 . روح القوانین، منتسکیو، ترجمه علی اکبر مهتدی، ص 325 . 
19 . برای تفصیل بیش‏تر به حجاب در ادیان الاهی از نگارنده مراجعه می‏شود . 
20 . اعراف (7): 27 . 
21 . لذات فلسفه، ص 151 . 

علی محمدی آشنانی / پرسمان شماره 4